محمدمهدی بهداروند
اشاره : در بخش نخست مقاله به بررسی تقابل تاریخی دو نوع مدیریت الهی و الحادی و نقش ولایت فقیه و امام خمینی (ره ) در توسعه کلمه توحید و نیز نقش در دفاع مقدس در توسعه قدرت جهانی اسلام پرداخته شد.
اینک در بخش پایانی به مسائل بعدی پس از جنگ و پذیرش قطعنامه اشارات کوتاهی می شود.
آنچه کماکان جای بررسی دارد مسائل بعدی پس از جنگ است . که باید دید امام خمینی (ره ) بر اساس همین تحلیل چگونه توانستند تلخی پذیرش قطعنامه ـ به عنوان قبول حکمیت سازمان ملل ـ را در ذائقه دوستان انقلاب قابل تحمل کنند و در نهایت از آن بهره برداری مثبت نموده و بتوانند مجددا روح یک ملت را در تقابل بعدی با نظام استکبار تثبیت نمایند
اینک با بیان مقدمه ای کوتاه به بررسی این سوال می پردازیم : نبرد تاریخی دو نظام اقامه « توحید » و « کفر » دلیل ضرورت حکومت دینی
اندیشه حضرت امام (ره ) در باب ولایت فقیه متاثر از یک مبنای کلامی و به دنبال آن یک نگاه فلسفه تاریخی خاص می باشد. آن نگاه کلامی توجه به نقش « دین در سرپرستی تمامی شئون حیات فردی و اجتماعی بشر است . البته به دنبال همین اندیشه بحث نظام خلافت و ربوبیت مطرح می شود که در واقع طریق جریان سرپرستی الهی در جامعه می باشد.
ما با دو نظام تاریخی روبرو هستیم که یکی نظام « اقامه توحید » و دیگری نظام « اقامه کفر » است .
چه بخواهیم و چه نخواهیم این دو جریان همواره در طول تاریخ وجود داشته اند. خصلت اساسی هر دو نظام توسعه باب بودن آنهاست . از این رو همواره به تنازع برخواسته اند و در مقام تضییق گستره دیگری برآمده اند.
مقاومت در برابر قطعنامه ۵۹۸
بر اساس همین استراتژی بود که حضرت امام ادامه جنگ تا پیروزی کامل بر دشمن را خواستار بودند. چون ایشان این جنگ را به صحنه درگیری با نظام استکبار تبدیل کرده بودند. لذا پذیرش قطعنامه را پذیرش خواسته های سازمانی می دانستند که در جهت اهداف استکباری حرکت می کند. شکی نیست که مقاومت نظام اسلامی در شیوه تنظیم قطعنامه ۵۹۸ موثر بود و توانست برخی از خواسته های ما را در طول جنگ در بندهای قطعنامه بر دشمن تحمیل کند. اما اینها با آرمان های بلند امام فاصله زیادی داشت .
لذا همواره حضرت امام (ره ) با پذیرش چنین قطعنامه ای در طول دفاع مقدس مخالفت کردند و فرمودند :
« او ـ قرآن ـ می گوید « جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم » یعنی باید کسانی که تبعیت از قرآن می کنند در نظر داشته باشند که باید تا آنجایی که قدرت دارند ادامه به نبردشان بدهند تا اینکه فتنه از عالم برداشته شود . » (۱ ) و تا زمانی که شرایط اجتماعی پذیرش آنرا برایشان تحمیل نکرد از قبول قطعنامه سرباز زدند. شاهد ما بر این مدعا تاکید معظم له دو هفته قبل از پذیرش قطعنامه است :
« این روزها باید تلاش کنیم تا تحولی عظیم در تمامی مسایلی که مربوط به جنگ است به وجود آوریم . باید همه برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز تردید به هر شکلی خیانت به اسلام است . غفلت از مسایل جنگ خیانت به رسول الله (ص ) است این جانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه های نبرد تقدیم می نمایم . » (۲ )
زمانی که شرائط به گونه ای درآمد که اساس انقلاب اسلامی در گرو پذیرش قطعنامه قرار گرفت . ایشان تکلیف الهی خود را در قبول صلح احساس کردند. مسلما هیچ انگیزه ای جز حفظ اسلام ایشان را به پذیرش صلح وادار نکرد :
« در شرایط کنونی آنچه موجب امر شد تکلیف الهی ام بود. شما می دانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر آنچه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشته ام با خدا معامله کرده ام . » (۳ )
امام (قده ) در یک عرصه به ختم نبرد رضایت دادند اما جبهه های جدیدی را در دیگر عرصه ها بر علیه دشمن باز کردند. هر چند این عرصه ها دیگر از صبغه نظامی برخوردار نبود اما همچنان می توان زبانه های آتش نبرد میان کفر و اسلام را از این جبهه ها که در راس آنها نبرد فرهنگی با دشمن است به وضوح دید. از نمونه های بارز آن نامه معظم له به آقای گورباچف و قضیه سلمان رشدی است .
دفاع مقدس عامل افزایش مقاومت داخلی و خارجی علیه نظام سلطه
تا بدین جا از سیاست حضرت امام (ره ) در مدیریت جنگ و موضع گیری ایشان نسبت به پذیرش قطعنامه سخن گفتیم و بر این نکته تاکید نمودیم که ایشان توانستند با اداره مطلوب جنگ اندیشه دفاعی خود را به بدنه جامعه اسلامی ایران بلکه دنیای اسلام منتقل نمایند تا از این طریق بتوانند جنگ میان کفر و اسلام را نهادینه کنند و جنگ هشت ساله را به عنوان ابزار ارتقا وجدان عمومی ملل جهان خصوصا دنیای اسلام مطرح نمایند. قطعااین امردر عوامل درون زا و برون زای جنگ تحمیلی بسیار موثر بود و باعث شد هم مقاومت داخلی در مقابل کفر و هم مقاومت بین المللی در سطح جهانی در برابر نظام استکبار فزونی یابد. به دیگر بیان ایشان توانستند با این ابزار در نظام قدرت جهانی در درون و خارج مرزهای ایران اسلامی انگیزه و ایمان درونی معتقدین به اسلام را نسبت به ضرورت درگیری همه جانبه با کفر صدچندان کنند. موفقیت اساسی ایشان را در صحنه جنگ بایست در همین دو عرصه « درون » و « بیرون » ارزیابی نمود. به گونه ای که در درون به ابقا نظام انگیزشی جامعه بر محور ایمان ـ و نه احساسات ناسیونالیستی ـ نائل آمدند. این امر باعث شد جایگاه اسلام در نظام قدرت جهانی ارتقا یابد و دشمن را در عرصه های بسیاری به انفعال کشاند. همین تحرک حضرت امام (ره ) در این عرصه باعث انفعال دشمن و کم اثرشدن ابزارهای قدرت استکبار در دیگر عرصه ها شد. قطعا قدرت عملکرد حضرت امام (ره ) به اندیشه ایشان در خصوص حکومت دینی بازگشت داشت به اینکه چنین نظامی را تبلور خلافت صالحان در زمین ارزیابی می کردند.
دفاع مقدس دفاع از مرزهای عقیدتی نه جغرافیایی
اگر قرار بود رهبری جنگ به این پدیده به عنوان ابزار پالایش فرد و اجتماع ننگرد و آنرا در محدوده ضیق و غیرکارآمد نژادی قومی و ملی محدود کند. در این حال نه اصولا قوا برای حضور در جنگ ایجاد می شد و نه انگیزه ها می توانست پیروزهای بزرگ نظامی را رقم زند.
حضرت امام (ره ) توانستند با این نگاه به جنگ آنرا ابزار تهذیب فردی و اجتماعی قرار دهند. اصولا در جنگهای نژادی و قومی انگیزه ایمان پشتوانه نبرد با دشمن قرار نمی گیرد و ابزار پرورش ایمان محسوب نمی شود و صرفا برد آن در گستره حضور آن نژاد یا قوم خلاصه می شود حال آنکه حضرت امام (ره ) توانستند هرسه کار را انجام دهند; یعنی با ابزار جنگ به پرورش درونی توسعه قدرت جهانی و استفاده بهینه از انگیزه مذهبی برای پیشبرد جنگ نائل شوند. بدیهی است منظور از این انگیزه ها صرفا تمایلات مذهبی رزمندگان اسلام در درون مرزهای جغرافیایی نبود بلکه شامل انگیزه اندیشه و رفتار سازماندهی شده نیروهای اسلام در سراسر جهان می شد که توانست به عنوان یک مقدور برونی رفتار دشمن را در درگیری با ما کنترل نماید.
هنر مدیریت امام به این امر باز می گشت که توانستند جنگ نظامی دو کشور را در جغرافیایی سیاسی به جنگ استضعاف و استکبار یا کفر و ایمان تبدیل نمایند و چارچوب تنگ ترسیم شده توسط نظام کفر که جنگ را در مرزهای سیاسی خلاصه می کرد بشکند.
« امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپها و موشکهای دشمنان بازکرده است و همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت روز شماری می کند. جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد و ما باید در جنگ اعتقادی مان بسیج سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم » ۴
« جنگ امروز ما جنگ با عراق و اسرائیل نیست . جنگ ما جنگ با عربستان و شیوخ خلیج فارس نیست . جنگ ما جنگ با مصر و اردن و مراکش نیست . جنگ ما جنگ با ابرقدرتهای شرق و غرب نیست . جنگ ما جنگ مکتب ماست علیه تمامی ظلم و جور. جنگ ما جنگ پابرهنگی علیه خوش گذرانیهای مرفهین و حاکمان بی درد کشورهای اسلامی است . این جنگ سلاح نمی شناسد. این جنگ محصور در مرزوبوم نیست . این جنگ خانه و کاشانه و شکست و تلخی کمبود و فقر و گرسنگی نمی داند. این جنگ جنگ اعتقاد است جنگ ارزشهای اعتقادی ـ انقلابی علیه دنیای کثیف زور و پول و خوش گذرانی است . جنگ ما جنگ قداست عزت و شرف و استقامت علیه نامردمی هاست . » ۵
ایشان با همین اندیشه توانستند از بدنه جهان اسلام سربازانی غیرتمند برای دفاع از کیان اسلام گزینش و تربیت کنند و دشمن را در محدودکردن قدرت اسلام در یک مرز خاص ناکام بگذارند.
« من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیا هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد۶ » .
پاورقی :
.۱ صحیفه امام ج ۱۹ ص .۱۱۳
.۲ همان ج ۲۱ ص .۶۹
.۳ همان ص .۹۵
.۴ همان ص .۸۷
.۵ همان ص ۶۷ ـ.۶۸
.۶ همان ص .۹۱
شکی نیست که مقاومت نظام اسلامی در شیوه تنظیم قطعنامه ۵۹۸ موثر بود و توانست برخی از خواسته های ما را در طول جنگ در بندهای قطعنامه بر دشمن تحمیل کند.
هنر مدیریت امام خمینی به این امر باز می گشت که توانستند جنگ نظامی دو کشور را در جغرافیای سیاسی به جنگ استضعاف و استکبار یا کفر و ایمان تبدیل نمایند و چارچوب تنگ ترسیم شده توسط نظام کفر که جنگ را در مرزهای سیاسی خلاصه می کرد بشکند.
معرفی کتاب
« ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (س ) » عنوان دفتر یازدهم از مجموعه موضوعی « تیپان » است که توسط موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س ) با همکاری بنیاد شهید انقلاب اسلامی استخراج و تنظیم گردیده و منتشر شده است . شهادت از جمله مفاهیم والایی است که ویژه قیام ها و انقلاب های مکتبی و الهی است . انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده بلکه با بهره گیری از فرهنگ غنی و متعالی اسلام شهادت را که می رفت به دست فراموشی سپرده شود روحی و حیاتی تازه بخشید. شهادت در مکتب شیعه فدا کردن جان خویش در راه ارزش های الهی و دستیابی به حیاتی ابدی است . به همین دلیل اگر کسی فاقد مایه های معنوی باشد شهادت طلبی او معنایی نخواهد داشت . این خداباوری و معاداندیشی است که به شهادت معنا می دهد. شهادت و شهادت طلبی میوه شجره طیبه اعتقاد به « احدی الحسنیین » است که یکی از دو پیروزی را برای مجاهدان در راه خدا نوید می دهد.
به فرموده حضرت امام خمینی (ره ) « مقام شهادت اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معناست و نهایت ایمان همانا ایمان عاشقانه است . شهادت ارثی است که از اولیا به ما می رسد. شهید خورشیدی است که بر انقلاب پرتو می افکند و شهادت چراغ هدایت ملتهاست . این ملت با عشق به شهادت پیش رفت و این نهضت را به پیروزی رساند. اینکه ملت شهادت را خواست و گرایش به زندگی دنیوی را کنار گذاشت تحولی بود فرخنده که همواره باید آن را پاس داشت و نگذاشت با سرد و کمرنگ شدن شعله فروزان عشق و شهادت علایق دنیوی و مادی آنها را مسخ کرده از این مستی و فثور خونهای پاک شهدا هدر رود. »
اما سخن در این است که طلایه داران جانبازی و شهادت در این انقلاب و دفاع هشت ساله از کدامین قبیله بودند بی هیچ اغراق و تعارفی بار اصلی بردوش طبقات محروم و مستضعف بود. پس چه جای شگفتی است اگر پیشوای مستضعفان بفرماید : « یک تار موی این کوخ نشینان و شهید داده ها به همه کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد » و از همین جاست که می توان گفت : « چه مسوولیتی بزرگتر و سنگینتر از رسیدگی به بازماندگان این از جان گذشتگان و پیشتازان عشق و شهادت خدمتی که ارزشش از هر خدمتی بیشتر و در حکم خدمت به نبی اکرم (ص ) است . بدیهی است که شهادت در راه خدا چیزی نیست که بتوان آن را با سنجش های بشری و انگیزه های مادی ارزیابی کرد لیکن مراقبت دلسوزانه از حال خانواده های شهدا و خدمتگزاری و احترام به ایشان یک تکلیف الهی است . و این موضوع درحد امتیاز لفظی و عرفی کافی نبوده بلکه باید در متن قانون و در عمل پیاده شود تا آنجا که باید مصلحت پابرهنه ها و شهید داده ها بر مصلحت مرفهین بی درد مقدم باشد. »
کتاب فوق مشتمل بر « ۷ » فصل است : فصل اول که عنوان « فرهنگ شهادت » یافته است به مفهوم ایثار و شهادت مقام اهداف و آثار و برکات شهدا اشاره دارد و پرداختن به حالات شهدا و ادعیه و جملاتی که همدلی امام را نسبت به شهدا نشان می دهد از آخرین مباحث این فصل به شمار می رود.
فصل دوم به خانواده شهدا اختصاص یافته که در ضمن آن به خاستگاه اجتماعی شهدا و ایثارگران و مقام خانواده شهدا اشاره شده است توصیه به خانواده شهدا و وظایف ما نسبت به آنان آخرین مباحث آن را تشکیل می دهد.
فصل سوم سایر ایثارگران یعنی جانبازان آزادگان و مهاجرین جنگ تحمیلی را مطرح می کند.
فصل چهارم به بستر تاریخی ایثار و شهادت که سرچشمه کوثر شهادت در انقلاب اسلامی محسوب می گردد پرداخته شده است و در این فصل قیام عاشورا به عنوان تبلور فرهنگ شهادت جایگاه ویژه ای یافته است . هرچند مجموعه مربوط به قیام عاشورا در مجلد جداگانه ای از طرف موسسه منتشر شده است ولی بخشی از آن مجموعه نیز در این فصل آورده شده است .
فصل پنجم به ایام الله خونبار در انقلاب اسلامی ایران اختصاص دارد و در فصل ششم اسوه های شهادت عصر حاضر از زبان امام معرفی شده اند.
فصل هفتم به فتاوا و استفتائات مربوط به احکام شهید و شهادت اختصاص دارد و از مجموعه استفتائات صرفا به آن دسته که حاوی حکم و نظر معینی بوده اکتفا شده است .
وکیل امین امام
وکیل امین امام
نگاهی به مبارزات آیت الله سیدمرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک
بیستمین کتاب از سلسله کتاب های « یاران امام به روایت اسناد ساواک » که توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی تدوین و انتشار می یابد ـ به معرفی شخصیت مرحوم آیت الله سیدمرتضی پسندیده (ره ) برادر بزرگ و بزرگوار امام خمینی پرداخته است .
آیت الله پسندیده مردی بود که یک قرن عمر خویش را در همراهی و حمایت بی دریغ از اهداف و آرمان های امام خمینی سپری کرد و رهبری او را به نیکی برتابید.
او از دوران نوجوانی برای دفاع از نوامیس مردم در مقابل اشرار وابسته به حکومت جور اسلحه بر دوش گرفت و پس از آن در معیت علمای اصفهان در جریان جنگ جهانی اول برای ایستادگی در برابر قوای متجاوز انگلیس تعلیمات نظامی دید در اردوی نظامی روحانیون منطقه شرکت جست . (۱ )
مقاومت و ایستادگی ایشان در مقابل عمال حکومت و متفقین موجبات پرونده سازی و اعمال فشار بر وی را فراهم نمود . (۲ ) و بطور کلی در مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ملت ایران به رهبری عالمان دینی از آن مرحوم نیز رد پایی دیده می شود . « آن مرد خدا خطرات حمایت از قیام ۱۵ خرداد را به جان خرید و در حالی که رهبر قیام به تبعید گاه اعزام شده بود و یاران انقلابی امام به زندان ها و شکنجه گاه ها گسیل شدند او روشنی بخش بیت حضرت امام در قم گردید و در شرایطی که رژیم شاه درصدد محو نام امام و یاد قیام او و قطع ارتباط مردم با مرجع و رهبرشان بود حضرت آیت الله پسندیده با فداکاری های بی مانند خویش علی رغم فشارهای مستمر رژیم شاه به عنوان وکیل تام الاختیار امام حلقه مطمئن ارتباط مقلدین و مبارزین با حضرت امام در تبعیدگاه شد و با تحمل رنج های فراوان و سختی های بسیار اجازه نداد تا چراغ کانون قیام در خانه مرجع و مراد ملت در قم خاموش گردد . » (۳)
بخاطر همین در تمام نامه ها و خطاب های خویش با جملاتی چون « تصدقت شوم » « قربانت شوم » با ایشان سخن می گفت و خطاب به اطرافیان و فرزندان از او با عنوان « حضرت آقا » سفارش و توصیه اکید در رعایت حالش را می نمود.
در توصیف و تجلیل از آیت اله پسندیده همین بس که امام خمینی درباره او می فرماید : « آقای پسندیده نسبت به من هم سمت پدری دارند و هم سمت استادی . » (۴ )
گرچه پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی آن مرحوم به ظاهر چندان در صحنه نبود اما در مسیر حرکت ملت و روحانیت آگاه و با ایمان او جزو نیروهای پشت صحنه بود و خود تکیه گاه و محل مراجعه خیل مشتاقان و پیروان امام بود و در آن دوران محنت و مبارزه مایه دلگرمی طلاب و روحانیون مبارز و با ایمان بود و همواره چراغ بیت امام را در قم روشن و مریدان را در حلقه مهر خویش پدرانه یاری و دلگرمی می بخشید.
آنچه تقدیم خوانندگان گرامی می گردد برگ هایی است از کتاب عمر پربرکت آن مجاهد نستوه و مبارز باکیاست .
در کتاب یاد شده اسنادی از تاریخ ۴۱ ۱۱ ۲۰ تا تاریخ ۵۷ ۸ ۳۰ در رابطه با مبارزات آیت الله پسندیده فراهم و عرضه گردید.
روز حماسی پانزده خرداد
روز قیام تاریخی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آیت الله پسندیده با سخنرانی در میدان مرکزی خمین حمایت خود را از امام خمینی آشکارا به نمایش گذارد که گزارش اقدام شجاعانه او در اسناد ساواک چنین آمده : « به قرار اطلاع فردای روزی که آیت الله خمینی دستگیر شده سیدمرتضی پسندیده برادر وی که در خمین می باشد در میدان شهر مردم را جمع و به منبر رفته و پس از سخنرانی نواری که در آن خمینی صحبت نموده از بلندگو پخش می نماید… »
ایشان در جریان اعتراض گسترده مراجع و علما نسبت به بازداشت حضرت امام در سال ۱۳۴۲ و هجرت اعتراض آمیز آنان به تهران مشارکت فعال داشت . همچنانکه امضای ایشان در اعلامیه چهل تن از مدرسین و فضلای حوزه علمیه قم به عنوان نخستین امضا نمایانگر نقش آن مرحوم می باشد.
اعتصاب و اعتراض
پس از دستگیری و تبعید امام ساواک به منظور پیشگیری از گسترش اعتراض روحانیون مبارز در مجالس و منابر عزاداری به کلیه شهربانی ها و پاسگاه ها دستور داده بود تا از منبریهایی که دعوت می شوند تعهد کتبی بگیرند. اما آیت الله پسندیده در خمین با طرح یک اعتصاب عمومی از جانب اهل منبر اعتراض خویش را عملی ساخت که ساواک جریان را اینگونه گزارش کرد : « به موجب گزارش شهربانی خمین به علت عدم صلاحیت از موعظه دو نفر وعاظ به اسامی سیدکاظم قریشی شیخ علی اکبر مسعودی از طرف شهربانی جلوگیری و ساعت ۱۰ صبح روز ۴۳ ۳ ۳۰ کلیه وعاظ روضه خوان اهل منبر شهر طبق دعوت قبلی سیدمرتضی پسندیده در منزل مشارالیه اجتماع و بنا به تحریک و رهبری وی در جلسه خود به مذاکرات علیه شهربانی خمین پرداخته و… بعدازظهر روز جاری شیخ علی اکبر مسعودی سیدکاظم قریشی شیخ محمدظاهر آل طه (طاهر) در سه مجلس روضه خوانی دائر حضور به هم رسانید و هرکدام در یک مجلس با صدای بلند پیام سیدمرتضی پسندیده و تصمیمات جلسه واعظین را به مردم ابلاغ و روضه خوانهای مربوطه را از منبر پایین آورده و مجالس را تعطیل نموده اند و فعلا کلیه مجالس مزبور تعطیل و نظم و آرامش برقرار است لیکن تحریکات علنی مخفیانه سیدمرتضی پسندیده همچنان ادامه دارد.
مبارزه علنی و هجرتی پر برکت
مخالفت های علنی و عملی آیت الله پسندیده با رژیم ستم پیشه پهلوی تا آنجا گسترش یافت که وی از ثبت اسناد مربوط به اصلاحات اراضی شاهانه در دفتر اسناد خود امتناع می ورزید و با صراحت با اقدامات رژیم مقابله می کرد. در این جریان بود که با پیگیری های ساواک دفتر ثبت اسناد ایشان تعلیق شد. اما حمایت های او از نهضت اسلامی و رهبری امام خمینی ادامه داشت و در همین راستا برای رونق بخشیدن به بیت امام در قم به عنوان مامن یاران امام و مبارزان پاکباخته نهضت اسلامی تصمیم بر هجرت به شهر قم گرفت . و البته این اقدام او با هماهنگی امام بود که توسط مرحوم حاج احمدآقا به ایشان ابلاغ شده بود. وی پس از استقرار در محله یخچال قاضی قم به عنوان وکیل تام الاختیار حضرت امام در اخذ سهم مبارک امام و پرداخت شهریه طلاب و همچنین سروسامان بخشیدن به زندگی روحانیون مبارز که در زندان ها و تبعیدگاه ها به سرمی بردند نقش موثری داشت .
در گزارش ساواک آمده است : « اطلاع واصله حاکی است که با تبعید شهاب الدین اشراقی به همدان ایادی آیت الله خمینی مرتضی پسندیده برادر خمینی را به جای وی در نظر گرفته و ترتیبی فراهم نموده اند که نامبرده هر چه زودتر از خمین به قم عزیمت و دنباله اشراقی را ادامه داده و نظریات آنان را تامین نماید… »
ساواک از راه های مختلف تمام کارهای ایشان را زیرنظر داشت و هرازچندگاهی مزاحمت ایجاد می کرد و حتی چندین بار ایشان را از قم تبعید کرد. اما آن مرحوم با درایت و کیاست و آگاهی از وظایف خطیری که برعهده داشت در شرایط گوناگون به وظیفه خود عمل می کرد : « نامبرده بالا پس از مراجعت به قم در منزل خمینی سکونت نموده و… پس از مدتی اطلاعاتی به این ساواک واصل گردید که نامبرده در خفا وجوهات شرعی را از افراد مورد اطمینان اخذ و به عنوان وکیل خمینی رسید می دهد… » در راستای همین فعالیت ها بود که در مورخه ۵۴ ۱۲ ۲۱ به همراه تعدادی دیگر از روحانیون مبارز از کشور ممنوع الخروج گردید.
مشاوری بصیر و خیرخواه
آیت الله پسندیده حوادث و مسایلی که در میان طیف گسترده انقلابیون و طرفداران امام خمینی انفاق می افتاد را با وسایط گوناگون و از راه های مختلف برای امام گزارش می کرد و نظرات مشورتی و پیشنهادات خویش را نیز بیان می نمود. مانند آنچه بین برخی از روحانیون وجوانان انقلابی شیراز در مورد مسئله ای روی داد و ایشان برای حفظ وحدت صفوف مبارزین مطلب را به امام منتقل و راه های ایجاد وحدت را نیز بیان کرد.
تبعید از قم
در سال های ۴۹ تا ۵۵ مرحوم حاج سیداحمدآقا در قم و در کنار عم بزرگوار خویش به اداره بیت امام می پرداخت که نامه های مکرر و ارتباطات مستمر حضرت امام با آنان گویای این مدیریت و هماهنگی است . اما پس از مسافرت حاج احمدآقا به نجف و در پی شهادت حاج آقا مصطفی و اقامت حاج احمدآقا در کنار امام آیت الله پسندیده به تنهایی مدیریت بیت امام را برعهده گرفت . او در این دوران یکی از عوامل مهم ارتباط نهضت اسلامی ملت با رهبری آن در نجف اشرف و بخصوص در زمان اقامت امام در فرانسه بود. در راستای همین نقش موثر بود که ساواک حضور ایشان را در قم برای رژیم خطرناک تشخیص داد و برای چندمین بار به تبعید فرستاد.
متن سند ساواک درباره آخرین تبعید آن مرحوم چنین است : « …آقای فرماندار اظهار داشتند سیدمرتضی پسندیده … به اتهام تحریک مردم … از طریق کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به مدت ۳ سال اقامت اجباری در انارک نائین از توابع استان اصفهان محکوم و… »
البته پس از تبعید ایشان نیت پلید دستگاه ستم پیشه مبنی بر تعطیل بیت امام خمینی محقق نشد و یاران امام مرحوم آیت الله شیخ محمد صادق کرباسچی تهرانی را به عنوان نماینده و وکیل امام به مردم معرفی کردند ـ آن مرحوم وکیل تام الاختیار امام بود اما رژیم طاغوتی ایشان را نیز تبعید کرد و در پی آن پیروان امام تصمیم گرفتند نام وکیل امام مخفی بماند : « از وقتی مرتضی پسندیده از قم تبعید شد مردمی که می خواستند وجوهات بدهند سراغ نماینده خمینی را می گرفتند تا اینکه شیخ محمدصادق کرباسچی تهرانی معرفی شد ولی وی نیز تبعید شد لذا طرفداران و گردانندگان دستگاه خمینی تصمیم گرفته اند که من بعد نماینده خمینی مخفی باشد و…»
استقامت و استواری در تبعیدگاه
شجاعت و استقامت برای پیمودن راه حق فضیلتی است که در خاندان بزرگ خمینی به وضوح نمایان است. آیت الله پسندیده در تبعیدگاه نیز نام و یاد و آرمان امام را ترویج می کرد و در همین راستا پذیرای میهمانان فراوانی بود که پی در پی و انبوه به دیدارش می شتافتند. در یکی از اسناد ساواک آمده : « روز ۳۷ ۴ ۲ تعداد زیادی حدود بیست دستگاه اتومبیل سواری از شهرستان های مختلف جهت ملاقات با مرتضی پسندیده به داران آمده و سرنشینان اتومبیل های مزبور که هیچ کدام کمتر از سه نفر نبودند با وی ملاقات و… »
از همین روی پس از مدتی بقیه مدت تبعیدی وی به ظاهر بخشیده شد ولی در واقع از تبعیدگاهی به تبعیدگاه دیگری فرستاده شد.
پس از آنکه رژیم طاغوتی مانع بازگشت ایشان به قم شد و او را مجبور به اقامت در خمین نمود در خمین علاوه بر استقبال مردم و روحانیون خمینی از مجاهد پیر و نستوه خود روحانیون قم نیز به دیدار او می رفتند.
ساواک می نویسد : « از بدو ورود مرتضی پسندیده به خمین » اکثر روحانیون خمین … و عده ای از روحانیون … از قم به تناوب به خمین وارد و از وی دیدن نموده اند… »
با اوج گیری مبارزات مردم آگاه و مومن ایران و هجرت امام خمینی به پاریس آیت الله پسندیده بی اعتنا به حکم رژیم سرکوبگر به قم بازگشت و در این دوره حلقه اتصالی بین امام وامت شد . در یکی از اسناد ساواک آمده : « … روز ۵۷ ۷ ۱۵ تلفنی ] شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی [شخصی به نام بهشتی با منزل روح الله خمینی در قم (مرتضی پسندیده برادر روح اله خمینی در منزل مذکور سکونت دارد) تماس گرفته و به مخاطب خود اظهار داشت : از طرف طبقات مختلف مردم تلگرافاتی مبنی بر تقاضای میهمان نوازی از خمینی و مراقبت های ایمنی با رعایت شئونات خمینی به عنوان رئیس جمهور فرانسه و سفارت فرانسه در تهران مخابره شده است . »
رحمت و رضوان الهی بر روح پاک امام خمینی و همه آنانی که در نهضت اسلامی او سهم و نقش داشتند.
پی نوشت :
۱ ـ فصلنامه حضور ش ۱۷ ص ۳۴۱
۲ ـ همان ص ۳۴۰
۳ ـ همان ص ۲۳۹ (اطلاعیه صادر شده از سوی حاج سیدحسن خمینی )
۴ ـ همان ص ۳۳۷
در توصیف و تجلیل از آیت الله پسندیده همین بس که امام خمینی درباره او می فرماید : « آقای پسندیده نسبت به من هم سمت پدری دارند و هم سمت استادی . » در مسیر حرکت ملت و روحانیت آگاه و با ایمان آیت الله پسندیده جزو نیروهای پشت صحنه بود و خود تکیه گاه و محل مراجعه خیل مشتاقان و پیروان امام بود و در آن دوران محنت و مبارزه مایه دلگرمی طلاب و روحانیت مبارز و با ایمان بود و همواره چراغ بیت امام را در قم روشن و مریدان را در حلقه مهر خویش پدرانه یاری و دلگرمی می بخشید.
آیت الله پسندیده مردی بود که یک قرن عمر خویش را در همراهی و حمایت بی دریغ از اهداف و آرمان های امام خمینی سپری کرد و رهبری او را به نیکی برتابید.
حدیث نور
سکوت مخالف مصالح اسلام
۱۳۵۷/ ۵/ ۵
امام خمینی در پیام مهمی که برای مردم فرستادند ضمن تشکر از تحریم جشن در روزهای سوم و پانزدهم شعبان توسط مردم از هجوم وحشیانه ماموران به شهرهای مشهد رفسنجان جهرم و مدرسه نواب مشهد و کشتار مردم بدست آنها اظهار تاسف نمودندو و با اشاره به سخن نخست وزیر که گفته بود « آشوبها پایان یافته است » این تظاهرات را « مشتی محکم به دهان گزافه گویانی » دانستند « که می گفتند تظاهرات دیگر تکرار نمی شود و ملت به حال عادی خود بازگشته است . »
امام تاکید کردند : « سکوت و امر به سکوت مخالف مصالح عالیه اسلام و خلاف طریقه شیعه جعفری است و امر به تحرک و استنکار وافشا فجایع خانمانسوز و اسلام بربادده دستگاه شاه موافق سیره مبارکه انبیا و خصوص رسول معظم خاتم است . »
وعده پیروزی
۱۳۵۷/ ۶/ ۱۸
حضرت امام خمینی به مناسبت حکومت نظامی و کشتار مردم توسط رژیم شاه در هفده شهریور پیامی صادر کردند که در آن وعده پیروزی را به ملت ایران نوید دادند. در قسمتی از این پیام فرمودند : « چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد آری این چنین است راه امیرمومنان علی (ع ) و سرور شهیدان امام حسین (ع ) ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد. ملت ایران ! مطمئن باشید که دیر یا زود پیروزی از آن شماست . »
ازبین بردن فیلم مصاحبه
۱۳۵۷/ ۶/ ۲۳
هیئتی از سوی رادیو تلویزیون فرانسه به بهانه دعوت رادیو تلویزیون عراق به بغداد آمدند و شب هنگام به طور مخفی به نجف نزد امام رفتند تا با ایشان مصاحبه کنند. پس از مصاحبه و فیلمبرداری عراقیها متوجه شده و خبرنگاران را بازداشت کردند. یاران امام نوارهای مصاحبه را در جایی مخفی کردند ولی عراقیها نوار تلویزیونی و عکسها را ازمیان بردند.
درخواست اعمال محدودیت برای امام
۱۳۵۷/ ۶/ ۲۷
سفیر ایران در عراق با صدام حسین معاون وقت رئیس جمهور عراق ملاقات کرد و از دولت عراق خواست که محدودیتهایی جدی برای فعالیتهای امام خمینی در نجف فراهم کند.
همچنین در اواخر شهریورماه وزیر خارجه ایران برای شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد به آمریکا رفت و در طول این اجلاس سه بار با وزیر خارجه عراق ملاقات کرد و اخراج امام را از عراق خواستار شد و حاصل مذاکرات خود را به تائید وزرای خارجه آمریکا و اسرائیل رساند و در پایان ملاقاتها اظهار داشت که مقدمات اخراج امام از عراق فراهم شده است .
محاصره منزل و اعلام موضع قاطع امام
۱۳۵۷/ ۷/ ۱
منزل حضرت امام خمینی در نجف در محاصره نیروهای انتظامی عراق قرار گرفت . این اقدام نتیجه تلاش صدام حسین معاون رئیس جمهور عراق (حسن البکر) بود و تصمیم به اخراج ایشان از عراق در دیدار وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک اتخاذ شد.
این خبر موجبات نگرانی و خشم مردم و حوزه های علمیه را فراهم نمود سیل تلگرافات اعتراض آمیز مراجع و علما و مردم به رئیس جمهور عراق و همچنین تلگرافات به امام خمینی و آیت الله خویی در نجف سرازیر شد و اعلامیه هایی از سوی فضلای حوزه علمیه و اهالی قم و پیام مشترکی از سوی مراجع قم صادر شد. در قسمتی از اعلامیه آمده بود : « به حکومت ایران اعلام می کنیم که اگر در این عمل و سلب آزادی از ایشان (حضرت امام خمینی ) که توهین مستقیم به ملت ایران و جامعه روحانیت و تشیع است با دولت عراق تبانی ندارد رسما عدم رضایت خود را از عمل دولت عراق اعلام نماید. »
چهار روز پس از این در روزنامه ها خبر کوتاهی به این شرح درج شد : « محاصره خانه حضرت آیت الله العظمی خمینی در نجف توسط ارتش عراق پایان یافت و مقامات عراق گفتند سوتفاهم رفع شده است ! »
لازم به یادآوری است که به علت محاصره منزل امام در نجف هیچگونه پیامی از سوی ایشان به ایران نمی رسید.
در این جریان هیئتی از طرف ساواک به بغداد رفت و با « سعدون شاکر » رئیس سازمان امنیت عراق ملاقات کرد.
امام خمینی در برابر اخطارهای مقامات عراقی فرموده بودند : « من هم اهل سیاست هستم و هم مذهبی . هیچوقت از نظرات سیاسی خود عدول و نزول نخواهم کرد. »
به دنبال این اظهارات امام بود که مقامات عراقی ضمن هماهنگی با هیئت اعزامی از ساواک تصمیم به اخراج امام از نجف گرفتند.












