مقدمه
آیا قرآن برای همگان قابل فهم استیا فهم آن به امامانعلیهم السلام اختصاص دارد؟ درصورت نخست آیا برای آن حد و مرزی وجود دارد؟ یا حد و مرزی وجود ندارد وهمگان میتوانند به فهم نهایی و جامع و کامل آن دستیابند؟ زمینهها و بسترهایمناسب فهم و استفاده از قرآن کریم و موانع آن و شیوه مطلوب در تفسیر کدام است؟
اینها پرسشهایی است که پاسخ آن در این مقاله از دیدگاه امام خمینی بررسیمیشود; ولی پیش از ورود به بحثیادآور میشویم که مقصود از فهم قرآن کریم،تنها درک معنای ظاهری آن نیست; بلکه مراد معنای عام و فراگیر آن است که علاوه بردرک معنای ظاهری، هر گونه برداشت و استفاده صحیح از قرآن را شامل میشود.
شرایط فهم قرآن و بهرهگیری از آن
مطلوب در خواندن قرآن، فهمیدن، عمل نمودن، رشد و تکامل یافتن است و به تعبیرامام راحل (ره) مطلوب در تلاوت قرآن شریف آن است که در قلب انسان تاثیر کند وباطن انسان صورت کلام الهی گردد و از مرتبه ملکه به مرتبه تحقق رسد. این مطلوببدون رعایت آداب و شرایط ظاهری و باطنی تلاوت قرآن حاصل نمیگردد; از این روبزرگان علم و معرفت از جمله امام خمینی(ره) با الهام از آیات قرآن کریم و بیاناتپیشوایان دین، برای بهرهمندی هرچه بهتر و بیشتر از این مائده آسمانی نکاتی را بهطالبان فهم قرآن و جویندگان معارف قرآنی یادآور شدهاند که عمدهترین آنها بهاختصار چنین است:
الف. پناهندهشدن به خدای سبحان از شر شیطان: وسوسههای شیطان خارطریق معرفت است و بدون پناه بردن حقیقی به حصن الوهیت از شر او ایمنی حاصلنشود[1]. خداوند میفرماید: «فاذا قرات القرآن فاستعذ بالله منالشیطانالرجیم»(نحل 98); (هرگاه خواستی قرآن بخوانی از شیطان رانده شده، به خدا پناه بر).
ب. اخلاص و پاکسازی نیت: این امر تاثیر در قلوب، نقش بنیادی داشته وبدون آن هیچ عملی را قیمتی نیست، بلکه ضایع، باطل و موجب سخط الهی است[2].
ج. طهارت ظاهر و باطن: در نگاه امام «ره» تا قذارات و کثافات عالم طبیعت درقلب هست; استفاده از قرآن شریف میسور نشود که: «انه لقرآن کریم لایمسه الاالمطهرون» (واقعه 79-77); (آن قرآنی گرانمایه است که جز پاکان بر آن دستنسایند) [3].
د. ترتیل: این قرائت که در نفس آدمی تاثیر میگذارد، عبارت است از : حد وسطبین سرعت و تعجیل و تانی و فتور مفرط [4]. جنین قرائتی را ترتیل میخوانند ;چنانکه قرآن میفرماید: «و رتل القرآن ترتیلا»(مزمل 4); (و قرآن را به آرامی بخوان).
ه. بزرگداشت قرآن کریم: امام راحل تعظیم قرآن کریم را موجب نورانیت قلب وحیات باطن و از آداب مهم قرائت قرآن کریم میشمارد[5].
تعظیم یک امر صوری نیست; بلکه عملی است مبتنی بر شناخت و درک واقعیعظمت قرآن و فرستنده آن و پیامبری که قرآن بر او نازل گشته است.
در عظمت این کتاب آسمانی همین بس که خدای بزرگ درباره آن فرمود:
«لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیةالله» (حشر 21); (اگراین قرآن را بر کوهی فرود میآوردیم، آن را از ترس خدا هموار و متلاشی مییافتی).
و. تفکر و تدبر: اندیشیدن در معانی آیات شریفه و تفکر در چگونگی بیرونآمدن از مراتب ظلمات به عالم نور در پرتو نور آیات یکی دیگر از آداب و شرایط وبلکه از اعظم آدابی است که در شریعت مطهر به آن توصیه شده است[6].
تفکر و اندیشیدن از اهداف فرو فرستادن قرآن بشمار رفته است(نحل 44 و ص29)و امامعلیعلیه السلام نیز قرائتبدون تدبر را بی فایده و فاقد خیر و خوبی میداند[7].
از نظر امام «ره» با طرق استفاده از قرآن هموار میشود و ابوابی جدید برای انسانمفتوح میگردد و او معارفی نو از قرآن استفاده میکند [8].
ز. عرضه یا تطبیق: مقصود از این آن است که شخص مفاد هر یک از آیات را باحال خود تطبیق کند و بدینوسیله کاستیهای خود را برطرف و امراض و بیماریهایخود را درمان نماید [9].
نکته جالب توجه در این زمینه این است که از دیدگاه امام همان گونه که میزان درتشخیص صحت و عدم صحت روایات و اعتبار یا عدم اعتبار اخبار، عرضه آنها برکتاب خداست و آنچه مخالف کتاب خدا باشد، باطل و زخرف است [10]، میزان درتشخیص سعادت و شقاوت آدمی نیز عرضه اعتقادات، خلقیات و اعمال بر کلامخدا، قرآن است. هر آنچه موافق کتاب خدا باشد، مطلوب و موجب سعادت و آنچهمخالف آن باشد، باطل و مایه شقاوت است و باید کنار گذاشته شود[11].
موانع فهم قرآن
از دیدگاه امامخمینی و دیگر بزرگان صاحب بصیرت برای فهم و استفاده از قرآنکریم موانعی وجود دارد که طالب فهم قرآن و جویندگان معارف قرآنی باید این موانعرا از میان بردارند. امام از این موانع به حجابهای بین مستفید و قرآن تعبیر میکند[12].
اینک به برخی از آن موانع و حجابها اشاره میشود.
1. غرور علمی
از موانع و حجابهای بزرگ فهم قرآن، خودبینی است که موجب میگردد آدمی خودرا از راهنماییهای قرآن بینیاز بداند.
از نظر امام احساس بینیازی از بهرهگیری از این خوان نعمت الهی از این طریق بهوجود میآید که شیطان کمالات موهوم را برای انسان جلوه دهد و او را به آنها راضیو قانع سازد و کمالات و مقامات واقعی را از چشم او ساقط کند. مثلا اهل تجوید را بهدانش تجوید دلخوش کند و علوم دیگر را در دید آنان ناچیز جلوه دهد[13]; اصحابادب را به همان پوسته بی مغز راضی کند و تمام شؤون قرآن را در همان چیزی که آنانمیدانند نمایش دهد; مفسران را به وجوه قرائات و آراء مختلف ارباب لغت و وقتنزول و شان نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال آن سرگرم کندو اصولا بحث و جدال در اطراف مفاهیم کلی و غور در جزئیات از موانع بزرگ سیربه سوی خداست که پیاده را از راه باز دارد و باید از میان برداشته شود[14].
امام «ره» در این زمینه یادآور میشود که ممکن است «حجاب غلیظ اصطلاحات» حتیدامن فیلسوفان و حکیمان و عارفان را گرفته و آنان را در حصار خود محبوس نماید.
2. گناه و معصیت
از دیدگاه امام «ره» یکی دیگر از حجابها که مانع فهم قرآن شریف و استفاده از معارفو مواعظ این کتاب آسمانی میگردد، معاصی و کدورات و تاریکیهایی است که ازطغیان و سرکشی نسبتبه ساحت قدس پروردگار عالمیان پدید میآید[15].
ناگفته نماند که این دیدگاه امام «ره» برخاسته از آیات و احادیث و موافق برهانعقلی و فلسفی است و در کلام عرفا و فلاسفه نیز آمده است.
قرآن کریم شرط فهم و بهرهمندی از خود را به صراحت انابه و بازگشتبه سویخدا اعلام کرده است (ق 8، مؤمن 13) و روشن است که گناه و عصیان دقیقا نقطه مقابلانابه و بازگشت و قلب منیب نیز قطب مخالف قلب مذنب و مسیء است.
در احادیث و کلمات پیشوایان دینعلیهم السلام نیز از گناه و معصیتبه عنوان «نکته سودا»یا نقطه تاریک در جان و روح او یاد و ترک برخی از واجبات موجب محروم شدن ازبرکت وحی اعلام شده است[16]. از نظر روایات قلبها آنگاه جایگاه حکمتخواهدبود که خواهشهای نفسانی آن را تیره نساخته باشد[17].
فلاسفه و عرفا نیز در فلسفه و عرفان مطرح کردهاند که : هر عمل صالح یا سیئیهمان گونه که در عالم ملکوت صورتی مناسب با خود دارد، در ملکوت نفس نیزاینگونه است; یعنی یا صورتی دارد که موجب نورانیتباطن میشود و قلب بواسطهآن مطهر و منور و شایسته تجلیات غیبی و ظهور حقایق و معارف الهی میگردد و یاصورتی ظلمانی و پلید و چون آینه زنگار زده دارد; بطوری که معارف الهی و حقایقغیبی در آن منعکس نمیشود.[18].
فیض کاشانی میگوید: «خواهشهای نفسانی بزرگترین حجاب دل است وبسیاری در این حجاب بسر میبرند. هر قدر خواهشهای نفسانی انباشتهتر باشد،«معانی کلام خدا نیز بیشتر در حجاب است»[19].
همین جا باید متذکر شویم: از بزرگترین گناهان قلبی که پردهای ضخیم بین انسانو فهم درست معارف و حقایق میافکند، حب دنیاست که به تعبیر روایت ریشه هرخطاست[20].
امام میفرماید: «کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیهبهرهبردارد، باید قلب را از این ارجاس (حب دنیا و حب جاه) تطهیر کند و لوثمعاصی قلبیه را که اشتغال به غیر است از دل بزداید; زیرا که غیر مطهر محرم ایناسرار نیست، قال تعالی «انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لایمسه الاالمطهرون» [21] (واقعه77-79). چنانکه از ظاهر این کتاب و مس آن در عالم ظاهر، غیرمطهر ظاهری، ممنوع است تشریعا و تکلیفا، از معارف و مواعظ آن و سر آن ممنوعاست کسی که قلبش ملوث به ارجاس تعلقات دنیویه است»[22].
3. جمود بر اقوال مفسران
چنانچه طالب فهم قرآن تصور کند، جز آنچه را که مفسران نوشته یا فهمیدهاند،دیگری را حق استفاده از قرآن و درک بیشتر و برتر آن نیست، دچار خطایی بزرگشده است و بیگمان این پندار غلط سدی را میان او و فهم قرآن ایجاد خواهد نمود.
مفسر نیز در صورتی میتواند در اقیانوس ژرف و بیکران کلام الهی غواصی کندو از آن گوهرهای ناب به چنگ آورد که از جمود بر گفتههای مفسران و منحصرساختن فهم قرآن به بزرگان و پیشینیان بپرهیزد و درک و برداشتبیشتر، برتر و نو راالبته با رعایت موازین برای خود و هر مفسر و جوینده دیگر ممکن بداند.[1] . خمینى (امام»; آداب الصلوة، چ 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1370 ش، ص 221.
[2] . همو; چهل حدیث، ص 500.
[3] . همو; شرح حدیث جنود عقل و جهل، چ 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، 1377ش، ص105.
[4] . همان 504.
[5] . همو; آدابالصلوة، ص 181.
[6] . همو; چهل حدیث، ص 50.
[7] . همو; آدابالصلوة، ص 212 و فیض کاشانى، ملامحسن; المحجة البیضاء، چ 2، قم دفترانتشارات اسلامى، بىتا. ج ، ص .
[8] . همو; آدابالصلوة، ص 205.
[9] . همان 206.
[10] . حر عاملى; وسائل الشیعه، بىچا، بیروت، داراحیاء التراث العربى، بىتا، ج11،ص79-78.
[11] . خمینى (امام); آدابالصلوة، ص 208.
[12] . همان 197-195 و فیض کاشانى، پیشین 2/241 و نراقى، محمد مهدى; جامعالسعادات، چ3، تهران،مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان، 1383 ق، ج 3، ص374.
[13] . ر.ک: فیض کاشانى، پیشین 2/241.
[14] . ر.ک. خمینى (امام); شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص 8 و 62.
[15] . همو; آدابالصلوة، ص 201.
[16] . فیض کاشانى; پیشین 2/242.
[17] . محمدى رىشهرى، میزانالحکمه، مکتب الاعلام الاسلامى،ط اول، 1363 ه.ش18. ر.ک: شیرازى، صدرالدین، الشواهد الربوبیه، بىچا، دانشگاه مشهد،1346ش، ص329.
[18] . خمینى(امام); پیشین 20 و فیض کاشانى; پیشین 2/242.
[19] . فیض کاشانى; پیشین.
[20] . کلینى; اصول کافى، چ 3، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1380 ق، ج 2، ص609.
[21] . آن قرآنى گرانمایه است; در نوشتهاى پنهان شده. بر آن جز پاکان دست نسایند.
[22] . خمینى (امام); پیشین 202.