در این موقع حاج احمد آقا از اندرونی بیرون آمده و از آیه اللّه حاج شیخ غلامرضا رضوانی می خواهد که به امام اظهار دارد: اطبّاء ملاقات با حاج سیّد مصطفی را منع کرده اند. امام مجدّداً سیّد احمد آقا را احضار کرده و این بار از او می پرسد: مصطفی فوت کرده است ؟
سیّد احمد آقا با گریه به امام پاسخ می گوید. امام در همان حالت می نشیند و در حالی که دستانش را بر زانوهای خود قرار داده انّا للّه و انّا الیه راجعون را زمزمه می کند.
برخلاف انتظار همگان در حالی که ضربه سنگینی به او وارد آمده سایرین را تسلیت می دهد و در پاسخ احمد آقا که به سختی می گریست گفت : مرگ حق است . خداوند هدیه ای به ما داده بود و از ما باز پس گرفت . آنگاه فرمود: ما موجودات ضعیفی هستیم که با این حوادث اظهار ضعف و عجز می کنیم و بعد حکایاتی از بزرگان و عرفایی نقل کرد که چگونه در برابر مصائب از خود بردباری و صبر نشان دادند. اهل خانه و دفتر از بیم آنکه این حادثه موجب حادثه دیگری برای شخص امام نشود پزشکی را برای گرفتن نوار قلب به خانه آوردند. امّا امام به آنها گفت : بهتر است آقایان برای خودشان نوار قلب بگیرند. ایشان در مراسم تدفین به ندرت شرکت می جست . روش حضور ایشان در این گونه مراسم چنان بود که پنج دقیقه پیش از حرکت دادن جنازه حاضر می شد و بعد از آن در حالی که حدود بیست یا سی متر را به همراه جنازه حرکت می کرد به آرامی از صف تشییع کنندگان خارج می شد و به خانه باز می گشت . او در مراسم تشییع فرزندش آقا مصطفی نیز چنین کرد!