ولین روزهای سال ۱۹۸۹ میلادی هیچگاه از یاد میخائیل گورباچف نخواهد رفت؛ هنگامی که آیت الله جوادی آملی به شوروی رفت و نامه امام خمینی(ره) را تقدیم او کرد. این نامه یکی از معروفترین پیش بینی های سیاسی در قرن گذشته بود و پس از آن و طبق پیش بینی امام خمینی (ره)، بلوک شرق و رژیم کمونیستی شوروی فروپاشید.
در مهمترین قسمت این نامه، حضرت امام خطابه گورباچف درباره مکتب مادی و ضد خدای مارکسیسم می نویسند:
«جناب آقاى گورباچف، باید به حقیقت رو آورد. مشکل اصلى کشور شما مسئله مالکیت و اقتصاد و آزادى نیست. مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست. همان مشکلى که غرب را هم به ابتذال و بن بست کشیده و یا خواهد کشید. مشکل اصلى شما مبارزه طولانى و بیهوده با خدا و مبدأ هستى و آفرینش است.
جناب آقاى گورباچف، براى همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه هاى تاریخ سیاسى جهان جستجو کرد؛چرا که مارکسیسم جوابگوى هیچ نیازى از نیازهاى واقعى انسان نیست؛ چرا که مکتبى است مادى، و با مادیت نمی توان بشریت را از بحران عدم اعتقاد به معنویت، که اساسی ترین درد جامعه بشرى در غرب و شرق است، به در آورد».
در قسمتی دیگر از این نامه، حضرت امام، علمای مارکسیسم را دعوت میکند تا برای فهم استدلالات خداشناسی به مطالعه برخی کتب فلاسفه و اندیشمندان اسلامی بپردازند؛ ایشان در این باره می فرمایند: «اگر جنابعالى میل داشته باشید در این زمینه ها تحقیق کنید، مى توانید دستور دهید که صاحبان اینگونه علوم علاوه بر کتب فلاسفه غرب در این زمینه، به نوشته هاى فارابى و بوعلى سینا- رحمه اللَّه علیهما- در حکمت مشاء مراجعه کنند، تا روشن شود که قانون علیت و معلولیت که هرگونه شناختى بر آن استوار است، معقول است نه محسوس؛ و ادراک معانى کلى و نیز قوانین کلى که هر گونه استدلال بر آن تکیه دارد، معقول است نه محسوس، و نیز به کتابهاى سهروردى- رحمه اللَّه علیه- در حکمت اشراق مراجعه نموده، و براى جنابعالى شرح کنند که جسم و هر موجود مادى دیگر به نور صِرف که منزه از حس مى باشد نیازمند است؛ و ادراک شهودىِ ذات انسان از حقیقت خویش مبرا از پدیده حسى است و از اساتید بزرگ بخواهید تا به حکمت متعالیه صدرالمتألهین -رضوان اللَّه تعالى علیه و حشره اللَّه مع النبیین والصالحین- مراجعه نمایند، تا معلوم گردد که: حقیقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده، و هر گونه اندیشه از ماده منزه است و به احکام ماده محکوم نخواهد شد.
دیگر شما را خسته نمى کنم و از کتب عرفا و بخصوص محى الدین ابن عربى نام نمی برم؛ که اگر خواستید از مباحث این بزرگمرد مطلع گردید، تنى چند از خبرگان تیزهوش خود را که در اینگونه مسائل قویاً دست دارند، راهى قم گردانید، تا پس از چند سالى با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موى منازل معرفت آگاه گردند، که بدون این سفر آگاهى از آن امکان ندارد.