امام خمینی با برساختن ایدههای جدید و زنده کردن بسیاری از مفاهیم انقلابی از جمله فرهنگ شهادتطلبی، قدرت نرمافزاری جدیدی را تعریف کرد که توانست بر شاه و عمال خارجی پیروز گردد. در این مقاله سعی شده است تا با استفاده از تئوری سازهانگاری در مورد برساختگی منافع و قدرت از طریق ایده و مفاهیم دیگر همچون «ماده ـ معنا» و «خود ـ دیگری» به بررسی فرهنگ شهادتطلبی از دیدگاه امام خمینی(س) در تغییر مفهوم قدرت از بعد سختافزاری به بعد نرمافزاری بپردازیم. روش تحقیق مذکور نیز توصیفی ـ تحلیلی است.
انقلاب اسلامی سال 1357 یکی از مهمترین تحولات سیاسی ـ اجتماعی قرن بیستم به شمار میرود. انقلاب شکوهمند اسلامی ایران از بسیاری جهات از سایر انقلابها متمایز است. به گفته امام خمینی(س): انقلاب اسلامی از همه انقلابها جداست؛ هم در پیدایش و هم در کیفیت مبارزه و هم در انگیزه انقلاب و قیام. (امام خمینی، 1372: 8 / 7)
از ویژگیهای متمایز انقلاب اسلامی میتوان به بعد معنوی و اسلامی نهضت و همچنین سهیمبودن تمامی اقشار و طبقات جامعه در حمایت از انقلاب اشاره کرد. از دیدگاه امام، انقلاب اسلامی انقلابی تکبعدی و تکمحوری و منحصر به تقاضاهای مادی نبود، بلکه انقلابی چند بعدی، ارزشی و معنوی بود که باعث شکوفا شدن استعدادهای مادی و معنوی گردید. در انقلاب اسلامی تأکید اساسی بر عامل عقیده و ایمان و معنویت در راه کسب موفقیت بود و به تعبیر امام: «این انقلاب، انقلاب ارزشها» بود.
آنچه در این انقلاب حائز اهمیت بود، تغییر مفهوم شکلگرفته از قدرت بود که در یک سمت ریشه در نظام سلطنتی کهن در ایران داشت که همواره قدرت را از حیث فیزیکی آن و از منظر ظاهری نگاه میکردند و معتقد بودند که داشتن قدرت در گرو داشتن ارتش بسیار مجهز، اقتصاد بسیار قوی و پویا و به خصوص حمایت دولتهای خارجی از آنها بود. اما نگاه امام به قدرت بهگونهای دیگر بود. ایشان قدرت را از جنبه روحانی مینگریستند و معتقد بودند که تنها اتکا به خداوند و اعتماد به نفس و اعتقاد به مردم عامل قدرتمندی است.
بدون تردید، یکی از عواملی که نقش اساسی در احیای این قدرت معنوی داشت فرهنگ شهادتطلبی بود. فرهنگ شهادتطلبی با ایجاد تحولی شگرف در ابعاد فردی و اجتماعی، معنویت و الوهیت را در جامعه زنده کرد و با ایجاد تحولی درونی در جامعه، اخلاق فردی، دینی و اجتماعی مردم را به سوی آگاهی، رشد و بالندگی سوق داد. (دهشیری، 1380: 111)
نکته مهمی که در خصوص این تحقیق میبایست عنوان گردد این است که گرچه شهادتطلبی، یک نماد و شاخص است، اما آنچه به تغییر قدرت از بعد سختافزاری به نرمافزاری کمک میکند، مبانی اعتقادی است که به شهادتطلبی میانجامد؛ لذا بحث اصلی در این مقاله تنها به شهادتطلبی که مفروض اصلی تحقیق است برنمیگردد و مبانی اعتقادی و ایمانی مردم نیز مورد توجه قرار گرفته است.
مطلب قابل ذکر دیگر اینکه مفهوم شهادت و شهادتطلبی از بنیانهای الهی سرچشمه دارد. در این تحقیق سعی شده است تا عنوان گردد که مفهوم شهادتطلبی در فضای مسموم قبل از انقلاب به فراموشی سپرده شده و با وقوع انقلاب اسلامی و تأثیرگذاری امام خمینی(س) بار دیگر شهادتطلبی در فضای ذهنی افراد جامعه زنده گشت و رابطه تعاملی افراد با یکدیگر موجب بسط و گسترش آن شد.
با توجه به این نکته که سازهانگاران معتقدند که تنها ابعاد مادی نمیتواند علت کنش افراد باشد و در کنار آن، ابعاد معنوی نقش بسیاری در شکلگیری رفتار در بین مردم دارد و این رفتار در یک فضای بینالاذهانی شکل میگیرد و منجر به تعامل و واکنش از سوی کنشگر میشود، لذا میتوان گفت که شهادتطلبی با آوردن آموزههای جدید راه را برای تغییر نگاه به قدرت باز کرد. در این مقاله برآنیم تا با توجه به تئوری سازهانگاری به نقش فرهنگ شهادتطلبی در تغییر نگاه به مفهوم قدرت از بعد سختافزاری به بعد نرمافزاری بپردازیم.
نکته قابل ذکر دیگر اینکه نظریه سازهانگاری را میتوان در چارچوب سیاست داخلی و خارجی مورد تحلیل قرار داد. با توجه به اینکه مباحث هویتی و اعتقادی در قالب بعد داخلی قرار میگیرد، تمرکز اصلی مقاله به این بخش است. مؤلفههایی چون «ماده ـ معنا» و «خود ـ دیگری» که در بعد داخلی نظریه سازهانگاری بیشتر قابل بررسی هستند، بیشتر مد نظر قرار دارند و بعد خارجی نظریه که بیشتر در قالب ساختار ـ کارگزار و مباحث سیاست خارجی کشورهاست، کمتر در حیطه بحث و ساختار مقاله قرار میگیرد و عمدتاً به صورت گذرا مطالبی در این بخش بیان میگردد.
سازهانگاری به عنوان یکی از مهمترین نظریههای مطرح در روابط بینالملل در دهه گذشته، بیش از آنکه به عنوان یک نظریه محتوایی در مورد روابط و نظام بینالملل مطرح شود، نوعی فرانظریه است که تمرکز آن بر بحثهای هستیشناسی و معرفتشناسی میباشد.
شرایط دو نوع قدرت در زمان انقلاب اسلامی
بدون تردید، تعبیر و تعریف قدرت قبل از انقلاب و در نگاه حکومتهای شاهنشاهی تعریفی بسیار متفاوت با بعد از انقلاب بود؛ در حالی که مفهوم قدرت قبل از انقلاب به طور گستردهای در تعامل با غرب دیده میشد. بعد از انقلاب کمتر این چنین مفهومی از قدرت برداشت میشد. رژیمهای قبل از انقلاب اسلامی که هر یک جلوس خود بر مسند قدرت را مدیون دولتهای غربی بودند، لذا فرمانبران محض آن دولتها بودند و قدرت را از منظر و نگاه آنان میدیدند.
بستر مکانی وقوع انقلاب اسلامی کشور ایران تحت حاکمیت سلطنت پهلوی بود؛ رژیمی که تمام ابعاد وجودی قدرت سختافزاری را با خود به همراه داشت. به تعبیر آبراهامیان، ارتش و نیروهای مسلح، سازمان اطلاعات و امنیت (ساواک)، دربار، نفت و درآمدهای نفتی و حمایت آمریکا و غرب همگی ذهنیت و فضایی شکستناپذیر را برای مخالفان داخلی و خارجی شاه پدید آورده بود. (آبراهامیان، 1377: 136)
دو متغیر اتکای رژیم به نفت و درآمدهای نفتی و حمایت خارجی بهویژه آمریکا از شاه زمینهساز خودمختاری شاه و بیتوجهی او به حساسیتهای جامعه شده بود. «گازیوروسکی» نویسنده معروف آمریکایی با اشاره به خودمختاری شاه در ارتباط با دو عنصر نفت و حمایت آمریکا تصریح دارد که شاه بدون توجه به حساسیتها و مخالفتهای جامعه، مردم، نیروها و طبقات اجتماعی مختلف، برنامههای خود را دنبال میکرد و خود را مافوق همه نیروهای یادشده میدانست. او با برشمردن ابعاد مختلف این وابستگی به صراحت تصریح مینماید که: «یکی از مصادیق بارز سلطهگری و سلطهپذیری در دنیای آن روز، رابطه ایران و آمریکا بوده است». (گازیوروسکی، 1371: 346)
به طور کلی در آن زمان روح غفلت، سرسپردگی، غربگرایی و غربزدگی در ایران و جهان اسلام حاکم گشته، دین و معنویت در دنیا به طور اعم و در ایران به طور اخص از بین رفته بود. به تعبیر شهید مطهری در جهان معاصر، بحران معنوی بزرگترین بحران بود. (مطهری، 1369: 145)
نتیجه وضعی و طبیعی شرایط زمانی و مکانی یادشده، حاکمیت روح رکود و جمود بر ایران و جهان اسلام و جهان سوم بود که امکان تغییر و دگرگونی آن، نزدیک به صفر به نظر میرسید. در واقع، قدرتهای سلطهگر با بهرهگیری از شرایط حاکم، نظمی سلطهگرانه، سکولاریستی و تقریباً تغییرناپذیر به لحاظ فرهنگی، سیاسی و نظامی حاکم کرده بودند. جمله معروف «آندرو مالرو» مبنی بر اینکه: «در جوانی، شرق را عرب پیری دیدم که بر گردة خر خود به خواب بیپایان اسلام فرو رفته بود» (مالرو، 1365: 21) حاکی از چنین بستر و وضعیتی بوده است.
ورود امام به صحنه مبارزات سیاسی از نظر زمانی و مکانی دقیقاً در همان شرایطی بود که مورد اشاره قرار گرفت. در شرایطی که عدهای از به ظاهر متدینان، مبارزه امام با این شرایط را مشت بر سندان کوبیدن میدانستند، امام با خودساختگی تمام و روح تکلیفگرایی، اعتقاد به خدا، اعتماد به نفس و باور مردم توانستند بنیانهای سختافزاری رژیم سلطنتی2500 ساله را در هم پیچیده، فراتر از آن سلطه قدرتهای سلطهگر بهویژه آمریکا و صهیونیسم را در ایران برچیده، نویدبخش رهایی مسلمین و مستضعفان جهان از قید رقیت سلطهگران جهانی باشند. (افتخاری و حسینزاده، 1390: 25)
میشل فوکو فیلسوف فرانسوی به نکتهای اشاره دارد که به طور دقیق نشاندهنده متفاوت بودن خاستگاه انقلاب اسلامی و قدرت نرم آن از انقلابها و قدرت نرم غربی آن است: «من قبول دارم که از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده است بسط مدرنیته بوده، اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی است که در برابر مدرنیته قرار دارد». (حاجتی، 1381: 41) به عبارتی روح حاکم بر انقلاب اسلامی که روحی دینی و خداباورانه است کاملاً متفاوت از روح مادیگرانه و سکولاریستی مدرنیته، نظامهای سیاسی برخاسته از آن و حتی انقلابهای شکلگرفته در این فضا بوده است.
«چالمرز جانسون» جامعهشناس معروف غربی میگوید: انقلاب زمانی پیش میآید که انحصار دولت بر ابزار اعمال زور مورد پرسش قرار گیرد و تا زمانی که بهنحوی این انحصار مجدداً مستقر نشود انقلاب ادامه خواهد داشت. (جانسون، 1364: 103)
بهاینترتیب، امام خمینی(ره) با زیر سؤال بردن ساختار نظام شاهنشاهی بهنوعی نظام آنها را غیرمشروع جلوه داد و عنوان کرد که ساختار دیگری باید جایگزین آن گردد؛ ساختاری که در راستای خدامحوری و اسلامگرایی حرکت کرده و روح مرده معنویت را به جامعه بازگرداند.
فرهنگ شهادتطلبی و تأثیرش بر تغییر مفهوم قدرت از بعد سختافزاری به نرمافزاری
شهادتطلبی موجب تحول در محیط ادراکی ـ شناختی و نیز تغییر در محیط عینی و عملیاتی میگردد، بهگونهای که این دو محیط با یکدیگر سازگاری و انطباق پیدا میکنند؛ علاوه بر اینکه، این پدیده معنوی موجبات انسجام میان روحیات فردی و واقعیات اجتماعی را فراهم میسازد. لذا شایسته است ابتدا تأثیرگذاری آن بر ذهنیات مردم با الهام از کلام امام خمینی(س) مورد پردازش قرار گیرد.
تأثیر شگرف فرهنگ پربار شهادت در گستره جهانبینی اسلام ناب محمدی| از جلوههای ممتازی برخوردار است. فرایند این تأثیر در حوزههای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، نظامی و اقتصادی قابل مشاهده است. یافتهها و دستاوردهای تاریخی از صدر اسلام تاکنون، بیانگر این واقعیت شگرف است که فرهنگ شهادتطلبی به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر در پیشبرد اهداف و حفظ ارزشها و مقابله با دشمنان اسلام مطرح بوده است. فرهنگ شهادتطلبی یعنی باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ به درستی و حق بودن راه اسلام ناب محمدی|، ایستادگی در مقابل دشمن، ایثار و فداکاری برای حفظ ارزشهای انقلاب و اسلام ناب.
امام خمینی(س) دراینباره میفرمودند: ما بندگان خدا هستیم و در راه او حرکت میکنیم و پیشروی میکنیم. اگر شهادت نصیب شد، سعادت است و اگر پیروزی نصیب شد، سعادت است. (امام خمینی، 1372: 17 / 36)
همین فرهنگ شهادتطلبی در بین مؤمنان و مجاهدان صدر اسلام بود که خواب را از چشمان مشرکان و کافران گرفته بود و از آنان مردانی پولادین، عاشق شهادت و شجاع ساخته بود و همین، موجب رعب و هراس دشمنان شده بود، بهگونهای که با وجود نفرات و تجهیزات فراوان، از مقابله با نیروهای اسلام میترسیدند.
ایجاد روحیه شهادتطلبی و ایثار، به این دلیل در فضای مملو از معنویت در جبههها طبیعی و منطقی بود که بهرهگیری نظام از مفاهیمی نظیر عاشورا و امام حسین(ع) در حد اعلا میتوانست پیروان را به گذشتن از جان خویش رهنمون سازد.
«جیمز بیل» در تحلیل خود از جنگ تحمیلی میگوید: در مبارزه برای دفاع از کشور، مذهب، رهبر و انقلاب خود، مردم ایران کراراً تمایل خود را به آخرین حد ایثار، یعنی پذیرش مرگ در صورت لزوم نشان دادهاند. در این مفهوم فرهنگی، قدرت گذشتن از جان خود، گاهی اوقات میتواند تواناتر از قدرت کشتن باشد. (بیل،1367: 420)
سخن بیل در واقع ترجمه این جمله نمادین در انقلاب اسلامی است که «خون بر شمشیر پیروز است». وی در بررسی نقش حیاتی روحیه شهادتطلبی در مقاومت نیروهای ایرانی از سخن «ژنرال جورج مارشال» کمک میگیرد که زمانی گفته بود: «میتوان تمام تجهیزات موجود در جهان را در اختیار داشت؛ اما همه آن بدون برخورداری از روحیه، عمدتاً بیاثر است». (همان: 423)
شهادت و شهادتطلبی از مفاهیم دوپهلویی در فرهنگ اسلامی است که به رغم پذیرش آسیبهای ظاهری، در بلندمدت به پیروزی ختم میشود. امام خمینی(س) با توجه به قیام و شهادت امام حسین(ع) چند روز قبل از شروع جنگ تحمیلی چنین گفته بود: «با اوضاع فعلی جهان این یک استثنای تاریخی است که با مرگ و شهادت و شکست، مطمئناً هدف ما شکست نمیخورد». (امام خمینی، 1372: 9 / 45)
در بطن فرهنگ شهادتطلبی جبهه، اسطورهیابی و الگوسازی موج میزد. پیرو نوع نگاه مردم در فرایند انقلاب اسلامی با امام، در طول جنگ نیز ایشان الگویی تمامعیار تلقی میشد. الگوپذیری مردم و رزمندگان از امام کاملاً وابسته به اعتماد بالایی بود که آنها به قدرت رهبری ایشان در مسائل مختلف و بحرانهای حاد سیاسی و فرایندهای جنگی پیدا کرده بودند. برخورداری امام خمینی(س) از سه ویژگی «تقدس»، «مبارزه» و «مظلومیت» که ایشان را به اسطورههای مذهبی شیعه نظیر امام علی(ع) و امام حسین(ع) کاملاً نزدیک میساخت، زمینههای جانشینسازی شخصیت وی را با الگوهای کاریزمایی موجود در فرهنگ شیعی فراهم میساخت. (حسینی، 1375: 59 ـ 52)
در کنار امام، بسیاری از فرماندهان و شهدای جنگ نیز به مرور زمان به خاطرات ارزشی و الگوهای عملی رزمندگان تبدیل میشدند. شهدایی نظیر شهید فهمیده، شهید همت، شهید باکری و ... کمکم جزو فرهنگ جنگ و شهادت قرار گرفتند. در فرهنگ رزمندگان، این نمونهها نیز در مقام الگو و سرمشق به اسطورههایی نظیر حر و مالک اشتر تبدیل میشدند. (نبوی، 1382: 37 ـ 29) آنچه مشخص است اینکه، حیات پرنشاط، بالندگی، حماسهسازی، عزت، امید و تعهد در همه حوزهها در پرتو فرهنگ شهادتطلبی و ایثار به دست میآید و نیز خمودی، بیتحرکی، ذلت و سقوط در اثر فقدان فرهنگ شهادت، پدید میآید.
ساخته شدن مفهوم شهادت و شهادتطلبی با پیوندخوردن با عواملی مانند ایمان، اخلاص، صبر، اعتقاد به حیات جاوید و عروج به مقام ربوبی و نیز رهنمودها و هدایت امام خمینی شکل گرفت و در کنار آن، یک فضای بینالاذهانی مشترک در بین مردم ایجاد شد که به تعاملی تنگاتنگ بین آنها بدل گردید و مردم بسیاری از کمبودها و نقصانها را در عرصه نبرد با دشمن نادیده انگاشتند و با نیروهای معنوی درصدد رفع خطرات احتمالی برآمدند. در اینجا لازم است تا به چگونگی ساخته شدن مفهوم شهادتطلبی از طریق امام خمینی در اذهان مردم به واسطه پیوند دادن با مسائل اعتقادی اشاراتی داشته باشیم.
ایمان: امام خمینی(س) شهادت را مظهر ایمان به غیب و هدیه خداوند میدانستند و در این رابطه فرمودند:
ایمان است که شما را وادار میکند بروید و برای اسلام فداکاری کنید و ایمان است که مردم را در نبردها تا حد شهادت به پیش میبرد بدون هیچگونه هراسی و تا وقتی ایمان را حفظ کنید هرگز آسیب نخواهید دید. (امام خمینی، 1372: 16 / 272)
ایشان شهادتطلبی را ناشی از آگاهی به معاد و اعتقاد به جهان باقی میدانستند. از این رهگذر میگفتند که شهید به زندگی برتر از این دنیا نائل میگردد و زندگی پس از مرگ را نابودی نمیدانستند و میفرمودند: «در شهادت موت نیست. یک حیات جاوید است. زیر بنای توحید است». (همان: 9 / 71)
اخلاص: امام معتقد بودند که خلوص و معنویت، موجب نورانیت قلب و توجه به ارزشهای معنوی میگردد و موجبات عنایت به سیاستهای اخلاقی و پرهیز از سیاستهای ریاکارانه را فراهم میسازد. ایشان فرمودند: «شما این اخلاصتان و این شهادتطلبی و ایثار برای خداست که ارزش به شما داده است و این ارزش را هیچ معیاری نمیتواند اندازهگیری بکند». (همان: 16 / 130)
صبر و شکیبایی: امام خمینی(س) شهادت را مظهر بردباری و نیل به مقام صبر که از مراتب عالیه ایمان است تلقی نموده و این روحیه را موجب عدم شکست روحی و در نهایت پیروزی خون بر شمشیر میدانستند. (همان: 9 / 70)
شهادت نهتنها باطن و درون فرد را دچار تحول و تغییری بنیادین میگرداند و او را به سوی معنویت سوق میدهد، بلکه در ارزشها و هنجارها و باورهای اجتماعی نیز تحولی عمیق و شگرف ایجاد میکند. ازاینرو، شهادت علاوه بر ذهنیات، در عینیات نیز تغییری وصفناپذیر به وجود میآورد که در این رابطه امام خمینی(س) بر پدیدههایی از قبیل توجه به ارزشها و یا باورهای مذهبی، مشارکت جمعی در جهاد با باور اجتماعی سعادت و رستگاری، رواج فرهنگ پایداری و مقاومت، عدم هراس و و حشت از دشمن و عدم ترس از مرگ، آمادگی اجتماعی برای ایثار و فداکاری، عنایت جمعی به سازندگی انسان و بالندگی اجتماع و جوانمردی به عنوان آثار شهادتطلبی تأکید دارند. (دهشیری، 1380: 116)
با توجه به تئوری سازهانگاری، شهادتطلبی به عنوان نمادی از یک اعتقاد است که آن اعتقاد، هویتساز است و شهادتطلبی را میتوان جلوهای از آن ماهیت ارزیابی کرد و آن را در هویتسازی تأثیرگذار دانست. با توجه به توضیحات ارائهشده در باب ماده و معنا در سازهانگاری باید گفت که شهادتطلبی به عنوان شاخصی فرامادی، فضای بینالاذهانی از مردم ایران در اوایل انقلاب و مخصوصاً برهه جنگ تحمیلی ایجاد کرد که منجر به تعامل بین آنها شد و همین امر سببساز شکلگیری مفهوم جدیدی از قدرت شد که اینبار منافع خود را در تعامل با غرب نمیدید، بلکه آنرا در تقابل با غرب و نظام سلطه و استکباری میدید.
شهادتطلبی عنصر تاریخساز و سرنوشتآفرین حیات اجتماعی مسلمانان است. حضور این عنصر در حیات سیاسی ـ اجتماعی مسلمانان نقشی برجسته در هویت دینی، فرهنگی و بومی مسلمانان دارد. امام خمینی(ره) که خود پیشتاز جهاد و شهادت بود و در واقع، خود پیش از هرکس دیگر عامل به آن بود، توانست با احیای این عنصر، الهام و تحرک را در میان ملتها در برخورد با استبداد و استعمار ایجاد کند. «جان دی استمپل» نویسنده معروف آمریکایی در کتاب «درون انقلاب ایران» تصریح دارد: «بخشی از قدرت امام خمینی(س) از علاقه مشهور او به شهادت در راه انقلاب اسلامی ناشی میشد. اگر مرگ امام خمینی به شاه کمک میکرد، او از مردن بیم نداشت». (استمپل، 1377: 37)
از دید سازهانگاران، هویتهای بالقوه بخشی از رویههای سازنده دولتند و بنابراین، مولد کنشهای آنها در داخل و خارج هستند. هویتها، به هر دولت برداشتهایی از دیگر دولتها، سرشت، انگیزه، منافع و نقشهایشان در هر بافت سیاسی مشخص میدهد. (بیلیس و دیگران، 1373: 205)
بنابراین میتوان گفت دولتهای گوناگون براساس هویتهای هر یک از دولتهای دیگر رفتار متفاوتی دارند و الگوهای متفاوتی از رفتار شکل میگیرد؛ به مثابه آن رفتاری که بعد از انقلاب و شروع جنگ تحمیلی از سوی کشورهای غربی دیدیم که با توجه به ماهیت دینی حکومت ایران و هویت دینی منبعثشده از اسلام، منافعشان در تعارض با ایران قرار گرفت و لذا درصدد رفع این خطر برآمدند. جمهوری اسلامی ایران هم با توجه به قطعی شدن این نکته که غرب و آمریکا در زمره دشمنان قرار دارند، راه خود را از این کشورها جدا کرد.
شهادتطلبی و روح معنویتگرایی منجر به این شد تا هویت جدیدی در بین مردم ایران شکل بگیرد که مبنای آن، ایمان به خدا و ارزشهای اسلامی بود و در این راستا، مادیات کمتر نمود و بروز پیدا میکردند. در اوایل انقلاب و دوران جنگ تحمیلی، طبق تئوری سازهانگاری که حیات اجتماعی را به طور مطلق در ابعاد مادی محدود نمیسازد بلکه یک کنش انسانی و معنادار میداند که به شرایط مادی شکل میبخشد، مردم به مادیات کمتر توجه داشتند.
حتی در زمان جنگ تحمیلی نیز قدرت را از موضع سلاح و ابزار و بعد سختافزاری نمیدیدند و هیچ ترس و واهمهای نیز از آن نداشتند، بلکه قدرت را در تقرب و نزدیکی به خدا و اتکا به او و ایمان قلبی میدیدند. شهادتطلبی عاملی شد تا مردم، اذهان خود را از مادیات جدا کرده و به سمت معنویت گام بردارند و تعریف جدیدی از قدرت در بعد نرمافزاری آن ارائه دهند و با نوع عمل و کنش خود ساختار جدیدی را به وجود آوردند که مادیات و عناصر دنیوی را در آن قالب تعریف و تفسیر مینمودند. «جیمز بیل» در مقالهای با اشاره به بحث شهادتطلبی مینویسد: «خمیرمایه روحیه بالا که پشتوانه تلاشهای جنگی ایران است، در مفهوم شهادتطلبی نهفته است». (بیل، 1367: 420)
نگاهی به تاریخ ایران نشان میدهد که تا قبل از انقلاب اسلامی ایران در اغلب موارد، ایران به عنوان کشوری که دخالتهای بیگانگان و دولتهای خارجی در آن موج میزد، دیده میشد و دستنشاندگان و عمال این کشورها در داخل کشور مروج فرهنگ غربی براساس مادیگرایی و نفی معنویتگرایی بودند. اما پیروزی انقلاب این فرصت را فراهم آورد تا کشور از زیر بار ستمگران خارج شود و با استقلال کامل به امور مملکتداری بپردازد. (نوروزی، 1386: 24)
با ظهور انقلاب و به خصوص در جنگ تحمیلی، فرهنگ شهادتطلبی وارد گفتمان ایرانی شد. فرهنگی که در رأس آن، توجه و اتصال به خداوند قرار داشت. شهادتطلبی از فرهنگ عاشورا تأسی داشت، تا مردم با یادآوری واقعه کربلا به مقابله با دشمن خارجی مشغول شوند؛ دولتهایی که تا قبل از انقلاب در جمع خودیها به حساب میآمدند و امروز به عنوان دیگری به حساب میآیند. با توجه به از بین رفتن منافع کشورهای غربی در ایران آنها همواره خواستار نابودی این نظام و انقلاب بودند؛ ولی با توجه به حضور روح معنویتگرایی و فرهنگ شهادتطلبی در بین مردم و رهبری نظام، همواره ناکام ماندند. در این رابطه امام خمینی(س) میفرمایند: «دشمنان ما گمان میکردند با توطئههای فرسایشی میتوانند نهضت اسلامی و اتقلاب این ملت را به سردی و سستی سوق دهند، غافل از آنکه قیامی که برای خداست و نهضتی که براساس معنویت و عقیده است عقبنشینی نخواهد کرد. ملت ایران اکنون به شهادت و فداکاری خو گرفته است و از هیچ دشمنی و هیچ قدرتی و هیچ توطئهای هراس ندارد. هراس را کسی دارد که شهادت، مکتب او نیست.» (امام خمینی، 1372: 2 / 14 ـ 11)
بدون تردید، فرهنگ شهادتطلبی نهتنها برخلاف موازین انسانی و انساندوستی نیست، بلکه از سر جوانمردی و پاسداری از این ارزشهاست. فرهنگ شهادتطلبی برای احیای معنویت در جامعهای است که توجه به مسائل اخلاقی و معنوی از آن رخت بربسته است. در جهان مادیگرای امروز دولت اسلامی ندای معنویت سر میدهد تا انسانها احساس کنند که حیات آنان در این روحیات معنوی نهفته است و شهادتطلبی نیز از باب احیای این بعد در زندگی انسانی است. امام در این رابطه فرمودند: «در راه خدا رفتن شهادت است و سرافرازی و تحصیل شرافت برای انسان و انسانها». (همان: 13 / 65)
و در جایی دیگر اشاره دارند که: آنهایی که حفاظت این کشور را میکنند، این روحیه را دارند که روحیه بسیار ارزشمندی است و شهادتطلبی و معنویت، عامل این روحیه است و مادامی که این روحیه باشد، کشور بیمه خواهد بود و این ارزشها (شهادتطلبی) است که انسان را از اسارت و وابستگی به غرب و شرق نجات میدهد و به معنویات و تقرب خداوند میرساند. (همان: 11 / 265 و 266)
در هر صورت میتوان گفت ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد. شهادتطلبی نشاندهنده این نکته است که به فعلیت رسیدن نیروهای الهی و معنوی و ارتقای توانایی میتواند ضعفهای نظامی را جبران و آسیبپذیریهای مادی را برطرف نماید. ازاینرو، شهادتطلبی را عامل تبدیل ضعف و بیمه نمودن نظام اسلامی از آسیبهای ظاهری میتوان دانست. بدون تردید، رمز پیروزی در تأکید بر تحول معنوی، باطنی و روحی یک ملت است که آنها را با معیارهای مادی نمیتوان اندازهگیری کرد. از این رهگذر باید گفت که قدرت و جنگ صرفاً با عوامل سختافزاری و سلاح مادی قابل پیشبینی نیست و پیروزی از آن کسی خواهد بود که با منشأ قدرت مطلقه، یعنی خداوند متعال در ارتباط باشد.
در این رابطه امام میفرمایند: «شهادتطلبی در راه خدا چیزی نیست که بتوان آن را با سنجشهای بشری و انگیزههای عادی ارزیابی کرد». (همان: 17 / 137) و در جای دیگر عنوان میکنند که:
اینها [شهادتطلبی] یک تحولات روحی بود که مردم در مقابل تانک و توپ با مشت خالی ایستادند و کشته شدند و جلو رفتند و این پیشرویها در روی موازین طبیعی ممتنع به نظر میآمد. (همان: 6 / 113 و 114) این حس شهادتطلبی بود و این حس جلو آمدن برای اسلام و شهادت بود که ما را به پیروزی رساند. (همان: 148)
آنچه مشخص است اینکه شهادتطلبی نهتنها موجب تحول در داخل کشور میشود بلکه موجبات ایجاد موج اسلامگرایی و آزادیخواهی را در جهان فراهم خواهد آورد. طبق تئوری سازهانگاری که معتقد به برساختگی منافع و هویت و حتی قدرت به وسیله ایدههاست؛ باید گفت که ایده معنویتگرایی و شهادتطلبی روح خسته و مرده بسیاری از مردم و کشورهای جهان را بیدار کرده است و میتواند با ایجاد رابطه ذهنی قوی در بینشان به تعاملی مستحکم تبدیل گردد و مستضعفان را در راه مبارزه و مقابله با مستکبران یاری کند.
با توجه به این مسئله، ابرقدرتها تلاش فراوانی را به عمل آوردند تا بتوانند سرمنشأ این موج شهادتطلبی یعنی اسلام را بخشکانند و آن را منزوی کنند، اما نهتنها موفق به این امر نشدند بلکه دفاع شهادتطلبانه از منافع اسلامی موجب ترویج دین و تأثیرگذاری جهان اسلام و خیزش ضعیفان و نمایش قدرت مستضعفان و ضعف مستکبران شد. ایده شهادتطلبی توانست یک زنجیره از ایدههای دیگر را در راستای تحقق اهداف خود همگام با خود سازد و ایده همبستگی بین ملتها براساس پیوند دینی برای حرکتهای ضداستعماری شکل گرفت. از این رهگذر با ایجاد این امواج در جهان همراه با علم و آگاهی و عدم تمکین و سازش در برابر قدرتهای بزرگ و سلطهجو، فتح کاخ ستمگران دور از دسترس نخواهد بود.
منابع و مآخذ
1. آبراهامیان، یرواند، 1377، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی. 2. استمپل، جاندی، 1377، درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، نشر مؤسسه خدمات فرهنگی رساء. 3. افتخاری، اصغر و ابوالحسن حسینزاده، 1390، «اصول و ارکان الگوی مدیریت سیاسی امام خمینی»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، شماره 26. 4. امام خمینی، سیدروحالله، 1372، صحیفه امام، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ وزارت ارشاد. 5. بیل، جان، 1367، جنگ، انقلاب و روحیه، بازشناسی جنبههای دفاع و تجاوز، تهران، دبیرخانه کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع. 6. بیلیس، جان و دیگران، 1373، استراتژی معاصر، ترجمه هوشمند میرفخرایی، تهران، نشر دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی. 7. جانسون چالمرز، 1364، تحول انقلابی، ترجمه حمید الیاسی، تهران، امیرکبیر. 8. حاجتی، احمدرضا، 1381، عصر امام خمینی، قم، بوستان کتاب. 9. حسینی، حسین، 1375، «فرهنگ شیعی و کاریزما در انقلاب ایران»، اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره 137 و 138. 10. دهشیری، محمدرضا، 1380، درآمدی بر نظریه سیاسی امام خمینی، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 11. گازیوروسکی، مارک جی، 1371، سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه فریدون فاطمی، تهران، مرکز. 12. مالرو، اندره، 1365، ضد خاطرات، ترجمه ابوالحسن نجفی و رضا سیدحسینی، تهران، خوارزمی. 13. مطهری، مرتضی، 1369، فسلفه اخلاق، قم، انتشارات حوزه. 14. نبوی، سیدعبدالامیر، 1382، «الگو سازی در دوران جنگ»، فصلنامه نگین ایران، شماره 5. 15. نوروزی، محمدجواد، 1386، «ایدئولوژی حاکم بر رژیم پهلوی و عملکرد جریان مذهبی در برخورد با آن»، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، شماره11.
منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب - شماره 31
منابع مرتبط:
ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی(س)
مشروعیت قدرت از دیدگاه امام خمینى(س)