آیا عادلانه است قبولى کلیه اعمال، به نماز وابسته باشد؟
اگر درآمد کسى حلال و طیب نباشد و باآن درآمد خانه و لباس و غذا تهیه کند، آیا نمازش قبول است؟
آیا انفاق از آن مال و یا به زیارت و حج رفتن با آن مال، قبول درگاه الهى قرار می گیرد؟
از همین جا درمی یابیم که نماز معیارى است که قبولى اعمال دیگر را نیز می توان با آن سنجید. پس اگر نماز قبول باشد، کارهاى خوب دیگر نیز قبول است و اگر مردود باشد، چنان بر می آید که اشکال ریشهاى در اعمال وجود دارد.
براى مثال: آمپرهاى یک وسیله نقلیه، نشان دهنده سلامت و یا اشکال در کار موتور آن وسیله است. نماز نیز نشان دهنده سلامت اعمال و یا خرابى دیگر اعمال است. اگر کسى توانسته است نماز خود را از ریا و سُمعه دور نگه دارد، قادر خواهد بود در بقیه عبادتها و کارها نیز این ویژگى را حفظ کند؛ چون نماز وظیفهاى است که شبانه روز با آن مرتبط هستیم. بنابراین نماز شاخصى است که همه اعمال دیگر با آن سنجیده شده و محک زده می شود