نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

کتابخانه
پرسش و پاسخ
احادیث معراجی
پیوندها
کانال ما در آپارت
نظرسنجی
درباره
نماز معراج مومن است؛
کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست؛
معراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز؛ پرواز از تنگنای ملک به فراخنای ملکوت واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.

اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد؛

اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد؛

اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی؛

اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

از این روست که:«نماز تجلی گاه عروج مومن» است.
گالری تصاویر
برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید
فراخوان لذت بخش ترین نماز
آخرین نظرات
دفتر مراجع
سايت دفتر امام خامنه اي

سايت دفتر آيت الله سيستاني

سايت دفتر آيت الله صافي گلپايگاني

سايت دفتر آيت الله محمد تقي بهجت

سايت دفتر آيت الله وحيد خراساني

سايت دفتر آيت الله مکارم شيرازي

سايت دفتر آيت الله تبريزي

سايت دفتر آيت الله فاضل لنکراني

لوگو مسابقه

چهارمین دوره مسابقات وبلاگ نویسی سراسری با موضوع نماز

کد لوگو

نماز تجلی‌گاه عروج مومن


سید حسنی

از جمله نشانه‏های ظهور «خروج سید حسنی» از طرف دیلم است. درباره شخصیت سید حسنی در روایات سخنی نیامده، ولی روایاتی که سخن از خروج و کشته شدن او دارد تا حدودی به معرفی او پرداخته است.علامه مجلسی ‏رحمه الله گفته است: در حدیث مفضل از حضرت صادق‏ علیه السلام آمده است که فرمود: «حسنی آن جوانمرد خوشرویی که از طرف دیلم خروج می‏کند و با بیان فصیحی که دارد، فریاد بر می‏آورد

: ای آل احمد! اجابت کنید. دردمند پریشان حال را و آنکه از پیرامون ضریح (شاید مراد کعبه باشد) ندا می‏کند؛ پس گنجینه‏ های الهی در طالقان او را اجابت می‏کنند.[آنها] گنج هایی از طلا و نقره نیستند؛ بلکه مردانی اند همانند قطعه‏های آهن. بر اسب‏های چابک سوار گشته و حربه‏هایی به دست می‏گیرند. پیوسته ستمگران را می‏کشند تا اینکه وارد کوفه می‏شوند. در حالی که بیشتر جاهای زمین از لوث وجود بی‏دینان پاک گشته، سید حسنی آنجا را محل اقامت خود قرار می‏دهد.آن گاه خبر ظهور مهدی‏علیه السلام به سید حسنی و اصحابش می‏رسد، اصحاب به او می‏گویند: ای فرزند پیغمبر! این کیست که در قلمرو ما فرود آمده؟ می‏گوید: برویم ببینیم او کیست - در صورتی که به خدا قسم سید حسنی می‏داند او مهدی‏علیه السلام است و بدین جهت این سخن را می‏گوید که به یارانش آن حضرت را بشناساند - پس سید حسنی بیرون می‏آید تا اینکه به مهدی‏علیه السلام می‏رسد. آن گاه می‏گوید: اگر تو مهدی آل محمدصلی الله علیه وآله هستی، پس عصای جدّت پیامبر و انگشتر و جامه و زره آن حضرت کجا است؟ عمامه (سحاب) اسب، شتر، قاطر، الاغ و اسب اصیل رسول خدا و مصحف امیرمؤمنان کجا است؟
پس آن حضرت تمام اینها را به او نشان می‏دهد. آن گاه عصای پیامبر را می‏گیرد و در سنگ سختی می‏کارد، فوراً برگ می‏دهد. منظورش از این کار آن است که بزرگواری و فضیلت حضرت مهدی‏علیه السلام را به اصحاب خود بنمایاند تا با آن حضرت بیعت کنند.
پس سید حسنی عرضه می‏دارد: اللّه اکبر ای فرزند پیغمبر! دستت را بده تا با شما بیعت کنیم. حضرت مهدی‏ علیه السلام دستش را دراز می‏کند، سید حسنی و اصحابش بیعت می‏کنند». [1] .
مرحوم کلینی پایان کار سید حسنی را در ضمن روایتی از امام صادق‏علیه السلام این گونه نقل کرده است: «فَیَبتَدِرُ الحَسَنِیُّ اِلَی الخُرُوجِ فَیَثِبُ عَلَیهِ اَهْلُ مَکَّةَ فَیَقْتُلُونَهُ وَیَبْعَثُونَ بِرَأسِهِ اِلَی الشَّامِیِّ فَیَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِکَ صَاحِبُ هَذَا الاَمرِ...» [2] ؛ «... و آن گاه که [سیّد] حسنی خروج خود را آغاز می‏کند، اهل مکه بر او هجوم آورده، او را به قتل می‏رسانند و سر او را بریده برای شامی می‏فرستند و دراین هنگام صاحب الامر ظهور خواهد کرد...».
نعمانی نیز می‏نویسد: «یعقوب سراج گوید: به امام صادق‏علیه السلام عرض کردم: فرج شیعیان شما کی خواهد بود؟ پس فرمود: آن گاه که فرزندان عباس به اختلاف پردازند و حکومت ایشان سست گردد. [راوی] حدیث یاد شده را به عینه ذکر کرده تا رسیده است به ذکر آلات جنگی و زین و افزوده است: «تا اینکه بر فراز مکه فرود آید، و شمشیر را از نیامش بیرون می‏کشد، و زره را می‏پوشد و پرچم و برد را باز می‏کند. عمامه را به سر می‏گذارد و عصا را به دست می‏گیرد و از خداوند درباره ظهورش اجازه می‏خواهد.
پس یکی از خادمان آن حضرت از آن موضوع آگاه می‏شود و نزد حسنی آمده او را از خبر آگاه می‏کند. حسنی به خروج از آن حضرت پیش‏دستی می‏کند؛ پس مردم مکه بر او شوریده و او را به قتل می‏رسانند و سرش را به نزد شامی می‏فرستند. پس در این هنگام صاحب این امر ظهور می‏کند و مردم با او بیعت کرده از او پیروی می‏کنند...». [3] .
برخی، از این دو روایت استفاده کرده‏اند که «سید حسنی» همان نفس زکیّه است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Slots