چنانکه یادآوری شد نگاه اسلام به انسان به گونه دو ساحتی ناظر به دنیا و آخرت است و به تعبیری دیگر، نگاهی است مادی و معنوی. از نقطه نظر مادی آنگاه که به انسان مینگریم او را موجودی مولد و آفریننده مییابیم که فرآیند آن را کار مینامیم. مسلماً کار به عنوان یک فرآیند تلاش و یک پدیده دارای مقومهایی است که برخی از آنها در هدف جای میگیرند و به اصطلاح، علت غایی آن را کامل میکنند.
هدف از کار و تولید نتیجه نیز به دو صورت ممکن است وجود پیدا کند؛ آنی و محسوس؛ یا آتی و معقول که فعلاً به نظر نمیآید لیکن در آینده چهره مینماید. بخش اول آنکه اهداف آنی و محسوساند، در نگاه اول قابلشناسایی هستند؛ بهدلیل تمکنیافتن و بینیازی در زندگی روزمره و خانواده. لیکن بخش نامحسوس و آتی آنکه همراه با بخش اول نیز هست در چند شکل و شمایل خود را عیان میسازند.
-پاسخ به ندای درونی وجدان متعهد و آگاه تا شکر الهی را که همان قدرت بر کار و سلامت نفس و تن و توفیق برعمل میباشد بهجا آورد و بدین وسیله احساس رضایت در پیشگاه الهی نماید و به آرامش برسد. امام رضا(ع) دراین باره میفرمایند:
«...تَصَدَّقْ بِالشَّیءِ وَ إنْ قَلَّ فَإنَّ کُلَّ شَیْءٍ یُرادُ بِهِ اللهُ وَ إنْ قَلَّ بَعدَ أن تَصْدُقَ النِّیَّةُ فیهِ عَظیمٌ إنَّ اللهَ تَعَالی یَقُولُ فَمَن یَعْمَ مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ»(6).
به کم بودن انفاق خود نگاه نکن زیرا هر آن چیزی که خدا درآن منظور شده باشد، هر چند اندک هم باشد، اگر نیت را صادقانه متوجه او گردانی بزرگ است. خداوند میفرماید:
هرکس مثقال ذرهای کار نیک انجام دهد، او آنرا میبیند و هرکس هم که مثقال ذرهای کار ناپسند کند خدا ناظر آن است. بنابراین و با التفاوت به اینکه شخص عمل خود را در جهت شکر و سپاس خداوند انجام داده است خرسندی و بشارتی را در روان و نفس خود احساس میکند که مشابه آنرا در هیچ چیز و موقعی نمیتواند احساس نماید. دورنمای دیگر هدف از کار را نیز در ایفای نقش اجتماعی خود مشاهده میکند که بهعنوان یکی از عنصرهای مفید ساختمان جامعه توانسته است موقعیت خود را اثبات نماید و بهمثابه موجودی زنده در چرخه حیات جامعه نقش داشته باشد. امام رضا(ع) در این مقوله از زبان نیای بزرگ خود روایت میکند:«...کانَ عَلِیُّ بْنُ الحُسینِ(ع) یَقوُلُ مَاأزْرَعُ الزَّرْعَ لِطَلَبِ الفَضْلِ فیهِ وَ مَا أزْرَعُهُ إلَّا لِیَتَناوَلَهُ الْفَقیرُ وَ ذُوالْحَاجَةِ وَ لَیَتَناوَلَ مِنْهُ الْقُنْبُرَةُ خَاصَّةً مِنَ الطَّیْرِ»(7).
این زراعتی که میکنم نه به خاطر افزونطلبی است. این بدان خاطر است که بدین وسیله فقیر و نیازمند بتواند بدان دسترسی پیدا کند و یا پرندهای از آن بهره مند گردد.
و این نگرش نیازمند داشتن قدرت و عظمت روحی و ارتقای سطح فهم و فرهنگ است که با پرورش در دامان معارف اسلامی به دست میآید و یک مسلمان طبعاً از آن برخوردار است.
و اما در نگاه اسلام با التفاوت به هدف نازل و محسوس کار، که تأمین نیازمندهای آنی زندگی خانواده است، آنچه بیتردید و به حکم شرع و عرف در جوامع اسلامی مقبولیت یافته و دارای التزام عملی نسبت به آن خود را مییابیم همانا برعهده داشتن مسئولیت اداره امور زندگی در خانواده توسط پدر به عنوان سرپرست خانواده است و در همین راستا میبینیم که برآمدن از عهده هزینههای زندگی نیازمند تلاش و کوشش است. روی این اصل میبینیم پیشوایان اسلام، به ما توصیه نمودهاند تا آنجا که در توان داریم از ارتزاق بدون تکیه بر دسترنج خود پرهیزنماییم. امام رضا(ع) حدیثی را در این مضمون از پیامبر(ص) نقل میکند که:
«ان رجلا أتی النبی(ص) لیسأله فسمعه و هو یقول من سألنا اعطیناه و من استغنی أغناه الله فانصرف و لم یسأله ثم عاد إلیه فسمع مثل مقالته فلم یسأله حتی فعل ذلک ثلاثا فلما کان فی الیوم الثالث مضی و استعار فأسا و صعد الجبل فاحتطب و حمله الی السوق فباعه بنصف صاع من شعیر فأکله هو و عیاله ثم دام علی ذالک حتی جمع ما اشتری به فأسا ثم اشتری بکرین و غلاما و أیسر فأتی النبی(ص) فأخبره فقال ألیس قد قلنا من سألنا أعطیناه و من استغنی أغناه الله»(8).
کسی به خدمت ایشان آمد تا چیزی درخواست کند، پیامبر(ص) فرمود: هر که از ما چیزی بخواهد به او میدهیم اما اگر بینیازی ورزد و اظهار نکند خداوند او را بینیاز خواهد کرد. آن شخص سه بار به همین منظور آمد و همین سخن را از پیامبر(ص) شنید. روز بعد رفت و تبری را قرض گرفت و به کوه زد و پشته هیمهای جمع نمود و به بازار برد و به نیم کیلو خرما فروخت و با خانواده خود آن را صرف نمود. وی همین عمل را هر روز ادامه میداد تا توانست درآمدی کسب کند و از آن برای خود تبری و مالی و غلامی بخرد. وقتی بعد از آن به حضور پیامبر(ص) آمد و مراتب را نقل کرد ایشان فرمود: مگر نگفتم هر که از ما چیزی بخواهد میدهیم ولی اگر بینیازی ورزد خداوند او را بینیاز میکند؟ منبع