اصل اخوت و برادری، اصلی الهی و انسانی و اجتماعی است؛ اصلی تردیدناپذیر که زیربنای روابط اجتماعی است، در همه بخشهای جامعه تأثیر میگذارد، بهبود روابط اجتماعی را تضمین میکند، موجب سامانیابی اقتصاد و داد و ستدها و گردش ثروت میشود، خاستگاه اصلی مددرسانی و کمکرسانی افراد به یکدیگر است و مانع هرگونه ظلم اقتصادی و اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر میشود.
این چنین اصلی، با این درجه از اهمیت و ارزش، همیشه موردتوجه رهبران الهی و راستین بوده و هست. امامرضا(ع) نیز در سخنان گوناگون خویش، این اصل بزرگ را روشن ساخته است.
در اندیشه رضوی، کرامت انسانها یعنی اینکه همه انسانها باهم برابرند و سفید و سیاه، کارگر و کارفرما، دارا و نادار ، همه انسانند و برتری در میان آنان وجود ندارد. حتی برتری در اعمال و تقوا و پرهیزگاری، موجب برتریهای ظاهری در این دنیا نمیشود؛ بلکه اینها اموری است که به آخرت مربوط است. دیگر اینکه، همه، فرزندان یک پدر و یک مادرند، پس با هم برادرند. باید حقوق برادری را رعایت کنند و جامعه بشری را خانوادهای بزرگ بپندارند و برادروار باهم زندگی کنند.(1)
از حضرت ثامنالحجج(ع) احادیث متعددی که نشاندهنده اهمیت و برجستگی اصل اخوت و برادری است، بیان شده است.
امامرضا(ع) میفرمایند: «اِنَّاللّهَ تَبارَک و تَعالی خَلَقَ المُومِنَ مِن نُورِه... فالمُؤمنُ اَخُوالمُومن لِاَبیهِ و اُمِّه...»؛ خدا مؤمن را از نور خویش آفرید... پس هرمؤمنی، برادر حقیقی مؤمن دیگر است... .(2)
اخوت اصلی اخلاقی انسانی
در این کلام، امام به موضوعی محوری و زیربنایی در تعاون اجتماعی اشاره میکنند و آن، اصل اخوت و برادری در جامعه توحیدی است. این اصل، اصلی انسانی، اخلاقی، قرآنی، اجتماعی و اقتصادی است. اصل اخوت، نخست، ایدئولوژیکی و عقیدتی است و بر محور ایمان به خدای یگانه و اعتقاد به پیامبران و باور روز رستاخیز دور میزند؛
اما این ایمان، جدا از آثار اجتماعی و اقتصادی خود نمیتواند باشد، زیرا ایمان الهی -اگر بهواقع ایمان باشد- بهیقین در متن جامعه و در روابط ملموس مردمان تأثیری عینی دارد، بهگونهایکه اگر این تأثیر نباشد در اصل وجود ایمان، باید شک کرد.
بنابراین، برادری اسلامی و اخوت قرآنی، اصلی ذهنی و اخلاقی صِرف نیست، بلکه لوازم و آثاری واقعی و ملموس دارد و مددرسانی به یکدیگر و دستیاری مؤمنان و برادران از جمله آن لوازم و آثار است.
امامرضا(ع) در سخنی به خاستگاه ایدئولوژیکیاین اصل اشاره میکنند. عبداللهبنصلت، از یکی از مردم بلخ، روایت میکند که: کُنتُ مَع الرِّضا(ع) فی سفره الی خراسانَ، فَدعا یَوماً بِمائدة لَه، فَجَمَعَ عَلیها مَوالِیَهُ مِنالسُّودانِ و غَیرِهم. فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداک! لَو عَزَلتَ لهؤلاءِ مائِدةً؟ فَقال: «مَه اِنَّ الرَّبَّ تَبارک و تَعالی واحدٌ والامَّ واحِدةٌ والاَبَ واحِدٌ والجزاءُ بالاعمالِ»؛
در مسافرت امام ابوالحسنبن موسیالرضا(ع) به خراسان با او همراه بودم. روزی همگان را بر سفره خواند و غلامان او از سیاه و غیرسیاه آمدند و بر سر سفره نشستند. به او گفتم: فدایت شوم! آیا بهتر نیست که برای اینان سفرهای جداگانه گسترده شود؟ گفت: «خاموش! خدای همه یکی است و مادر، یکی و پدر، یکی (پس تفاوتی نیست) و پاداش هرکس بسته به کردار اوست».(3)
هنگامی که امام(ع) بر سر سفره غذا، همگی بردگان و غلامان را در کنار خویش مینشاند، برای این است که به امت، درس انسانیت و فضیلت را آموخته و شرف و کرامت انسانی را استوار کند و نظریه اسلام را در رفتاری که باید هرانسان با برادران دینیاش داشته باشد، در عمل نشان دهد.(4)
اخوت و برادری که برخاسته از چنین جهانبینی و باوری باشد، در کمیت و کیفیت زندگی انسان و روابط افراد با یکدیگر تأثیری ژرف دارد، بدانپایه که همه رفتارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مردم را به یکسو جهتدهی میکند.
چنین برادری، رسیدگی به زندگی برادران ایمانی و تأمین آن را بر اندوختن مال دنیا برتری میبخشد. با چنین بینشی، امکان ندارد داشتنهای انبوه در کنار محرومیتهای فراوان دیده شود؛ ممکن نیست مردم یکدیگر را با این عقیده برادر بدانند و دیگران را در تنگناهای ساقطکننده اقتصادی رها کنند و خود در شادی و کامروایی غوطه خورند. قرآن کریم نیز چنین حیات شیطانی و قارونی را «برادری» نمیخواند و چنین جامعهای را مؤمنون نمیشناسد.
امامرضا(ع) در روایت دیگری مرز نهایی برادری را بدینگونه تبیین میکنند: «...و مُواساتِهم(الاِخوان) و مُساواتِهم فی کلِّ مایَجوُزُ فیه المُساواةُ و المُواساةُ...»؛ با (برادران) به برابری و برادری رفتار کند در هرچیز که برابری در آن رواست...(5)
فرد مسلمان با برادران خود تا آنجا که جایز و مشروع است به مساوات رفتار میکند و دیگران را در زندگی و سرمایه خود شریک میگرداند. یعنی غیر از چیزهایی که شرکتبردار نیست و ویژه افراد است، در همه نیازها و وسائل دیگر زندگی با برادران خود به مساوات رفتار میکند.
همچنین در حدیث دیگری، امامرضا(ع) از پدران خود، از امامسجاد(ع)، از امامحسن(ع) نقل میکنند: «فی بیان اوصافِالنبی(ص): ...و اَفضَلُهُم عندَهُ اَعَمُّهُم نصیحةً للمسلمینَ و اَعظمُهُم عِنده مَنزِلَةً اَحسَنُهُم مواساةً و مُوازَرَةً.»؛
در شمارش خصلتهای پیامبر(ص): برترین مردم نزد پیامبر کسی بود که خیرخواهیاش نسبت به مسلمانان فراگیرتر بود و بزرگترین مردم نزد او کسی بود که در بخشش مالی و مددرسانی، بهتر رفتار میکرد.(6)
امامرضا(ع) در جایی دیگر، میفرمایند: «اِنَّ امیرَالمومنین(ع) قال لِکمیل بن زیاد فیما قالَ: یا کُمیل اَخُوکَ دینُک، فَاحتَط لِدینکَ بِما شِئتَ»؛ امیرمؤمنان به کمیل گفت: ای کمیل! دین تو برادر توست، پس برای حفظ آن به هرگونه که میخواهی احتیاط و مراقبت کن.(7)
ارزشمندتر از دین در زندگی چیزی نیست و در راه دین، هرگونه فداکاری رواست. برادر دینی نیز دین انسان است و در راه او هرگونه فداکاری و گذشت و ایثار، نهتنها روا، بلکه لازم است و برای همین دین نامیده شده است.
بنابراین چون روابط برادری، هدفی ارزشمند و مهم است، احتیاط و مراقبت در راه حفظ آن تکلیف است، یعنی در تحققبخشیدن به روابط برادری تنها به مقداری مسلم از وظائف نباید بسنده کرد، بلکه باید جانب احتیاط را رعایت کرد و تا آن حد به وظائف و مسؤولیتهای برادری عمل کرد که یقین حاصل شود تکلیف انجام شده است.
در حدیث دیگری، امامرضا(ع)، از قول امامباقر(ع) خطاب به اسماعیل (راوی حدیث)، اخوتی را که به مساوات و همیاری در مسائل اقتصادی نینجامد، مردود میشناسد:
«أرأیتَ فیمَن قِبَلَکُم اذا کانَ الرَجُل لَیس لَه رِداءٌ و عِندَ بَعضِ إخوانِه فَضلُ رِداءٍ یَطرَحُهُ عَلیه حَتی یُصیبَ رِداءَ. فقلت: لا. قال: فاذا کان لَه إذارٌ یُرسِلُ الی بعضِ إخوانِه بِازارِهِ حتی یُصیبَ إذارا. فقلت: لا. فَضَرب بِیَده عَلی فَخِذِه، ثُمَّ قال: ما هؤلاء بِأخوَةٍ»؛ آیا در میان آشنایان خود چنین دیدهای که هرگاه کسی جامه ندارد و دیگری جامه اضافی دارد، به او بدهد تا او نیز دارای جامه باشد؟ گفتم: نه. گفت: اگر کسی پوششی دارد برای دیگری میفرستد تا او نیز پوشش داشته باشد؟ گفتم: نه. آنگاه امام (به نشانه ابراز تأسف عمیق)، دست به زانو زد و فرمود: اینان برادر نیستند.(8)
پرسش و پاسخ امام(ع) و علیبنشعیب نیز نمونهای دیگر از سیره آن حضرت(ع) است:
«مَن اَحسَنُالناس معاشاً؟ قلت: أنت یا سیدی اَعلَم به منّی. فقال: مَن حَسُنَ مَعاش غیره فی معاشِه. یا علی! من اَسوأ ُالناس معاشاً؟ قلت: أنت اعلم. قال: مَن لَم یَعشَ غیره فی معاشه...»؛
چهکسی بهتر از همه مردم زندگی میکند؟ گفتم: ای سرور من! تو داناتری بر این موضوع از من. گفت: آنکس که دیگران در زندگی او شریک باشند. چهکسی از همه بدتر زندگی میکند؟ گفتم: تو داناتری. گفت: آنکس که دیگران در زندگی او شریک نباشند.(9)
این حدیث نشاندهنده اهمیت این موضوع است که انسان باید دیگران را شریک زندگی خود قرار دهد و برادرانه و انسانگونه با آنان رفتار کند.
معمربنخلاد میگوید: «کان أذا أکَلَ أتی بصَحفَةٍ فتُوضَع بقُربِ مائدتِه فیعمَد الی اطیَبِ الطعام مِمّا یُوتی به، فیَأخُذ مِن کلِّ شیءٍ شیئاً فیَضَع فی تلک الصَحفَة ثمَّ یأمُرُ بها للمساکین»؛
هنگامی که امامرضا(ع) غذا میخورد سینی میآورد و نزدیک سفره میگذاشت. سپس به بهترین غذایی که برایش میآوردند مینگریست و از هرغذا مقداری را بر میداشت و در آن سینی مینهاد.
سپس دستور میداد آن سینی غذا را برای بینوایان ببرند. (10)
امامرضا(ع) نمیتواند غذایی را بخورد که بینوایان از آن نخورده باشند، ازاینرو هرگاه میخواهد غذا بخورد، از آنچه در سفره خوراک اوست، برای محرومان و گرسنگان میفرستد و ایشان را شریک زندگی خویش میسازد. این شیوه عمل نیز در راستای همان محورهای اصولی در تعالیم الهی امام(ع) است که انسانها ارزشی همانند دارند و همه، بندگان خدایند و باید نیازهایشان برآورده شود و از همان خوراکی که انسان میخورد، باید به آنان بخوراند.
حسین انباری می گوید: مدت 14سال به امامرضا(ع) نامه نوشتم و از کار در دربار خلفا اجازه خواستم... . امام(ع) در پاسخ نوشت: نامهات را خواندم و از بیمی که در این شغل به خود داری آگاه شدم، اگر میدانی که هرگاه متصدی کاری شوی، طبق دستورات پیامبر(ص) عمل میکنی و دستیاران و کاتبان تو از همکیشان تو خواهند بود و هنگامی که مالی به دستت رسید بخشی از آن را به بینوایان مؤمن میدهی، بدان اندازه که خود مانند یکی از آنان باشی، اگر چنین رفتاری داشتی، کار تو در دربار خلفای ستمبنیاد، خدمت به برادران دینی میشود وگرنه (خدمت در دربار) جایز نیست.(11)
اهمیت اخوت
اینک به بخشی دیگر از احادیث امام(ع) در ارتباط با اخوت و برادری اشاره میشود تا اهمیت موضوع بیشتر آشکار گردد:
- هرکس برای رضایت و خشنودی خداوند، برادری برای خود انتخاب کند و با او دوستی و رفاقت نماید، پروردگار برای او در بهشت خانهای مجلل برمیگزیند.(12)
- حق مؤمن بر برادر مؤمن، این است که او را از دل دوستش بدارد.(13)
- وقتی برادرت از تو حاجتی خواست، زود حاجتش را برآورده کن. پیش از آنکه از آن بینیاز شود.(14)
- هرکس که در راه خداوند به برادر دینیاش فایدهای برساند، در بهشت خانهای بهدست میآورد.(15)
- از حقوق مؤمن بر برادر مؤمن خود این است که با مال و دارایی خود به او کمک کند.(16)
- هرکس برادر مؤمن خود را شاد کند، ما را خوشحال کرده است.(17)
- هرکس گشایشی در کار مؤمنی به وجود آورد، خداوند در روز قیامت، گره از کار دلش باز میکند.(18)
برابری و برادری انسانی، آرزوی همه انساندوستان، مصلحان و چارهاندیشان دردهای جامعه بشری است و پیامبران و رهبران الهی، پیشگامان این میدانند. این اصل اگر در اندیشه همگان استوار گردد و جایگاه واقعی خود را بیابد، بهراستی دردهای جامعه بشری درمان میشود و تبعیضها، داشتنها و نداشتنها، ستیزهها و کشمکشها، جوامع پیشرفته و عقبافتاده و دیگر نابرابریها رخت برمیبندد و انسانها حس میکنند که در یک خانواده زندگی میکنند و همه انسانها در هررنگ و نژاد و سرزمین، برادر و برابرند.
در اندیشه ادیان الهی، مادر همه انسانها یک بانو و پدر همه، یک انسان است و پروردگار و آفریننده همه انسانها یکی است. این باور و عقیده، یگانگی ریشهداری را بر روابط انسانی در سطح کره زمین حاکم میسازد و تعهدهای بزرگ و استواری را میان انسانها پدید میآورد؛ بهطوریکه درد هرفرد، درد همه انسانها میشود و ریشه نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... را میسوزاند و بهراستی یک خانواده از همه فرزندان آدم تشکیل میدهد.(19)
بالاترین مسؤولیتها و ژرفترین تعهدهای انسانی، پس از مسؤولیت در برابر خداوند و پیامبر(ص) و پیشوایان، مسؤولیت در برابر برادران انسانی و ایمانی است و تندادن به حقوق برادران، از ریشه اصلی عقیده به خدا برمیخیزد.
در مکتب الهی امام(ع) ارزش از آن انسان و انسانیت است. ثروت، پست، مقام، قدرتسیاسی، نظامی، اقتصادی و...، رنگ، نژاد، خانواده و... کمترین ارزشی را موجب نمیشود. ازاینرو، کارگر ساده و به ظاهر در کمترین سطح زندگی با کارفرما و کارخانهدار، مالک و کشاورز، فرمانده و فرمانبر، طبقه حاکم و دولتمردان و تودههای مردم برابرند. کاخنشینان و زرپوشان هیچگونه امتیازی بر زاغهنشینان و ژندهپوشان و پابرهنگان ندارند.(20)
پینوشتها:
1. سیره امامرضا(ع)، امیرمهدی حکیمی، ص60
2. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حکیمی، ص248
3. همان،ص249
4. علیبنموسی(ع) امامِ رضا، مرضیه محمدزاده، ص100
5. معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی، محمد حکیمی، ص250
6.عیون اخبارالرضا(ع)، ج1، ص318
7. مسندالامامالرضا(ع)، ج1، ص288
8. همان، ص296
9. همان، ج2، ص315
10. همان، ج1، ص39
11. نیمنگاهی به زندگانی غریب طوس امامرضا(ع)، علیرضا کربندی، ص88
12. ثوابالاعمال، شیخ صدوق، ص377
13. بحارالانوار، ج71، ص232
14. فقهالرضا(ع)، باب103، ص374
15. مسندالرضا(ع)، ج1، ص299
16. بحارالانوار، ج71، ص232
17. مسندالرضا(ع)، ج1، ص244
18. همان، ص259
19. فرازهایی از سخنان امامرضا(ع)، محمد حکیمی، دفتر نخست، ص24
20. همان، دفتر سوم، ص48
منبع