ابوعـلی ســینا یکی از متفـکران و دانشــمندان بزرگ اســلامی می گـوید :
هــرگاه در مســئله ای متحــیر می مـاندم ، به مســجد می رفــتم و نمــاز
می خواندم و به مـبدع کل و آفریدگار جهـان می نالــیدم ، باشد که مشــکل
مرا به من بگشاید وآن سختی را بر من آسان نماید ...
هــرگاه در مســئله ای متحــیر می مـاندم ، به مســجد می رفــتم و نمــاز
می خواندم و به مـبدع کل و آفریدگار جهـان می نالــیدم ، باشد که مشــکل
مرا به من بگشاید وآن سختی را بر من آسان نماید ...
ابوعـلی ســینا یکی از متفـکران و دانشــمندان بزرگ اســلامی می گـوید :
هــرگاه در مســئله ای متحــیر می مـاندم ، به مســجد می رفــتم و نمــاز
می خواندم و به مـبدع کل و آفریدگار جهـان می نالــیدم ، باشد که مشــکل
مرا به من بگشاید وآن سختی را بر من آسان نماید ...
هــرگاه در مســئله ای متحــیر می مـاندم ، به مســجد می رفــتم و نمــاز
می خواندم و به مـبدع کل و آفریدگار جهـان می نالــیدم ، باشد که مشــکل
مرا به من بگشاید وآن سختی را بر من آسان نماید ...
آبا پنداشته ای که رحمت اینست که هر چه خواهی به تو بدهند و هر خطا و خیانتی که کنی بر تو ببخشایند و آب در شکمت تکان نخورد و همه امور بر وفق مرادت باشد و هیچ سختی و دردی نیاید؟ آیا پنداشته ای که بهشت خدا همان قلمرو رحمت مطلق اوست؟ هرگز چنین نیست! بهشت، دانشگاه رحمت شناسی است همانطور که جهنم برای اهالی تقوا و فسق! به همین دلیل عمر بقای بهشت و دوزخ تا برپائی کائنات است بقول قرآن!
از کتاب " حدیث وجود " استاد علی اکبر خانجانی