نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

کتابخانه
پرسش و پاسخ
احادیث معراجی
پیوندها
کانال ما در آپارت
نظرسنجی
درباره
نماز معراج مومن است؛
کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست؛
معراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز؛ پرواز از تنگنای ملک به فراخنای ملکوت واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.

اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد؛

اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد؛

اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی؛

اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

از این روست که:«نماز تجلی گاه عروج مومن» است.
گالری تصاویر
برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید
فراخوان لذت بخش ترین نماز
آخرین نظرات
دفتر مراجع
سايت دفتر امام خامنه اي

سايت دفتر آيت الله سيستاني

سايت دفتر آيت الله صافي گلپايگاني

سايت دفتر آيت الله محمد تقي بهجت

سايت دفتر آيت الله وحيد خراساني

سايت دفتر آيت الله مکارم شيرازي

سايت دفتر آيت الله تبريزي

سايت دفتر آيت الله فاضل لنکراني

لوگو مسابقه

چهارمین دوره مسابقات وبلاگ نویسی سراسری با موضوع نماز

کد لوگو

نماز تجلی‌گاه عروج مومن


مبارزه با غرور و تکبر توسط امام رضا علیه السلام

یکی از صفات ناپسند، تکبر و غرور می باشد که از دیدگاه امام رضا علیه السلام ناپسند و زشت معرفی شده و آن حضرت در برابر کسانی که چنین صفاتی داشته اند، مبارزه نموده است.

احمد بن ابی نصر بزنطی گوید:

امام رضا علیه السلام مرکب خویش را برایم فرستاد و چون به صریا آمدم، همه ی شب را در خدمت آن حضرت بودم. پس از آن که شام برایم آورده شد، امام علیه السلام فرمود تا برایم رختخواب اندازند. یک بالش طبری و یک تشک و لباس خواب قیصری با یک عدد ملحفه ی مروی برایم آورده شد و پس از آن که شام خوردم امام فرمود: آیا می خواهی بخوابی؟

گفتم : آری فدایت شوم. پس امام علیه السلام شخصا ملحفه و لحاف را به رویم انداختند و فرمود: خداوند شبت را سلامت گرداند و ما در آن وقت روی پشت بام بودیم.

هنگامی که امام علیه السلام از نزد من پایین رفت، در دل خود گفتم: من از امام علیه السلام کرمات و محبتی دیدم که هرگز کسی آن را ندیده است.

ناگهان آوازی برآمد: ای احمد! و این آواز برای من شناخته نبود تا این که غلام آن حضرت وارد شد.

گفت: آقایم را اجابت کن. من فرود آمدم و به نزد آن حضرت رفتم. امام علیه السلام رو به سوی من کرد و فرمود: دست خود را پیش آر. من دست خود را جلو بردم. حضرت آن را گرفت و فشرد. سپس فرمود:

امیرالمومنین که درود خدا بر او باد، به دیدار صعصة بن صوحان رفت. چون خواست از نزد او برخیز فرمود: ای صعصة به این که تو را عیادت کردم، بر دیگران مباهات نکن و مواظب نفس خویش باش و گمان کن مرگت فرا رسیده است و آرزوها تو را به بازی نگیرند. تو را به خدا می سپارم و درود فراوان بر تو می فرستم.

* قرب الاسناد صفحه ی 222 ، الخرائج و الجرائح صفحه ی237

منبع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Slots