نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

نماز تجلی‌گاه عروج مومن

اسلامی و شیعه - نماز - ستون دین - اقامه نماز - مهدی صفری - ستاد اقامه نماز - گروه فرهنگی نماز تجلی‌گاه عروج مومن - پایگاه حفظ و نشر ارزش های نماز و عبادت با خدا

کتابخانه
پرسش و پاسخ
احادیث معراجی
پیوندها
کانال ما در آپارت
نظرسنجی
درباره
نماز معراج مومن است؛
کسی که قلبش همواره آکنده از حضور خداست؛
معراج یعنی تمرین پرواز بلکه خود پرواز؛ پرواز از تنگنای ملک به فراخنای ملکوت واز طبیعت پست به حقیقت محض پرکشیدن به سوی آستانی که برای پرواز هیچ محدودیتی ندارد.

اگر سنگینی گناه زمین گیرت نکرده باشد؛

اگر بند بند تعلق تو را میخکوب خاک نکرده باشد؛

اگر بال پروازت در آتش عصیان نسوخته و در یک سخن اگر خودت حال پریدن وپر زدن داشته باشی؛

اگر روزی چند بار آنجا بروی کم کم از این جا فاصله می گیری و به آنجا دل می بندی.

پس باید همراه نماز بریدن از اینجا با شد،وهر نماز،آخرین آهنگ کنده شدن از این دنیا وهمانند آخرین پله ای که برای صعود قدم بر آن می نهی.

از این روست که:«نماز تجلی گاه عروج مومن» است.
گالری تصاویر
برای نمایش تصاویر گالری کلیک کنید
فراخوان لذت بخش ترین نماز
آخرین نظرات
دفتر مراجع
سايت دفتر امام خامنه اي

سايت دفتر آيت الله سيستاني

سايت دفتر آيت الله صافي گلپايگاني

سايت دفتر آيت الله محمد تقي بهجت

سايت دفتر آيت الله وحيد خراساني

سايت دفتر آيت الله مکارم شيرازي

سايت دفتر آيت الله تبريزي

سايت دفتر آيت الله فاضل لنکراني

لوگو مسابقه

چهارمین دوره مسابقات وبلاگ نویسی سراسری با موضوع نماز

کد لوگو

نماز تجلی‌گاه عروج مومن


اخلاق شهروندی درباره نیازمندان

کمک و دستگیری دیگران در نیازهای اقتصادی و غیراقتصادی ازجمله توصیه های مهم ائمه اطهار و کتاب آسمانی اسلام است. امام رضا (ع) در این ارتباط به این اصول رهنمون می شود

:


 اصل عدم رد محتاج؛آن حضرت(ع) می فرمود: مرد مسلمان تا ده صفت نداشته باشد عقلش کامل نیست. یکی از این صفات این است که از رجوع حاجتمندان به وی خسته نشود.(ابن شعبه حرانی، ص708)

ابراهیم بن عباس درباره سیره امام هشتم  می گوید: ((هیچگاه ندیدیم که حاجت کسی را ردّ کند، درحالی که توانایی انجام آن را دارد.)).(شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص197)



 اصل انفاق؛مردی نزد امام رضا(ع) آمد و عرض کرد: به من به مقدار کرم و مروت خود عطا کن! امام فرمود: توانایی این کار را ندارم. عرض کرد: پس به اندازه کرم و مروت خودم به من عطا فرما! فرمود: این آری! سپس به غلام خود فرمود: دویست دینار به این مرد عطا کن!(ابن شهرآشوب، ج4، صص360-362؛ مجلسی، ج49، ح16)

آن حضرت(ع) در روز عرفه، در خراسان تمام دارائی خود را میان مستمندان تقسیم کرد. فضل بن سهل در واکنش به این بخشش وی گفت: این زیان بزرگی بود. امام فرمود: بلکه غنیمتی بود. چیزی که من به وسیله آن پاداش و کرامت خریداری کردم را زیان محسوب نکن!(ابن شهرآشوب، ج4، صص360-362؛ مجلسی، ج49، ح16)


منقول است که امام(ع) وقتی دید غلامانش میوه ای را خوده اند و نیم خورده رها کرده اند، آنها را مورد عتاب قرار داد و فرمود: ((سبحان الله! اگر شما به آن نیازی ندارید، مردم به آن نیازمندند! به کسی که اححتیاجش دارد بدهید.))(مجلسی، ج41، ص102)     می فرمود: خداوند ضایع کردن مال را دشمن می دارد.(ابن شعبه حرانی، ص709)

امام رضا(ع) همواره از مرغوبترین و بهترین اموال و دارایی های خود انفاق می کرد. معمر بن خالد می گوید: امام رضا(ع) قبل از شروع غذا ظرفی می طلبید. آن را نزدیک سفره می گذاشت. سپس به بهترین غذایی که برایش می آوردند می نگریست و از هر غذا مقداری برمی داشت و در آن ظرف می گذاشت.

پس از آن دستور می داد آن سینی را برای بینوایان ببرند. سپس این آیه را تلاوت می کرد: ((فلاقتحم العقبه))و می فرمود: خداوند عزوجل می داند که هر انسانی قادر بر آزادی رقبه نیست، به همین دلیل به وسیله اطعام، برای آنها راهی به سوی بهشت گذارده است.(برقی، ص392؛ کلینی، ج4، ص52؛ مجلسی، ج49، ص97)

او می کوشید به شیوه ای انفاق کند که عزت نفس فرد مورد کمک خدشه دار نشود.

یسع بن حمزه نقل می کند: در محضر حضرت رضا(ع) نشسته بودم و جمع بسیار زیادی از مردم نزد آن حضرت آمده و درباره حلال و حرام از آن بزرگوار سوال می کردند. مردی سیه چرده و بلندقامت به حضور آن امام آمد و سلام کرد. گفت: من مردی از دوستان شما و پدران و اجداد شما هستم که از سفر حج باز می گردم، پولم گم شده و چیزی ندارم که به شهر و دیار خود بروم.

اگر بتوانی مقداری به من بده تا به شهر خود برسم و پس از رسیدن به شهر خود آن را از طرف شما صدقه خواهم داد چون خود مستحق صدقه نیستم. امام به او فرمود: خدایت رحمت کند، بنشین. سپس رو به مردم کرد و به گفتگوی خود با آنها ادامه داد تا وقتی که یکی یکی رفتند و به جز من و سلیمان جعفری و خثیمه و آن مرد کسی نماند.

آنگاه امام از ما اجازه گرفت، برخاست و به داخل اندرون خانه رفت؛ پس از مدتی به پشت در اطاق آمد، دست خود را از بالای در بیرون آورد و فرمود: مرد خراسانی کجاست؟ آن مرد برخاست و  عرض کرد: من اینجایم. فرمود: این دویست دینار را بگیر و در خرج راه خود مصرف کن و صدقه هم نده و از اینجا برو که من تو را نبینم و تو هم مرا نبینی.

سپس خود بیرون آمد. سلیمان جعفری عرض کرد: قربانت گردم! شما احسان و کرم کردی، پس چرا روی خود را از این مرد پوشاندی؟ فرمود: از این بیم که خواری سوال –به خاطر قضای حاجتش- را در چهره او مشاهده کنم. مگر نشنیده ای که رسول خدا(ص) می فرماید:  کسی که کار نیک را پنهان دارد با هفتاد حج معادل است و کسی که کار بدی را آشکار سازد خوار و زبون گردد و گناه در پنهان مستحق آمرزش است.(کلینی، ج4، صص23و 24؛ مجلسی، ج49، ص101، حدیث19)

منبع

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
Slots