نظر امام رضا (ع) در خصوص ازدواج و تحدید نسل
نظریه پردازان اروپایی جمعیت را عامل مهمی در تعیین موازنات سیاسی و فرهنگی دانسته و از افزایش جمعیت مسلمانان به عنوان تهدید یاد می کنند و برای نابودی اسلام از طریق تضعیف جمعیت نقشه ها کشیده اند.
نظریه پردازان اروپایی جمعیت را عامل مهمی در تعیین موازنات سیاسی و فرهنگی دانسته و از افزایش جمعیت مسلمانان به عنوان تهدید یاد می کنند و برای نابودی اسلام از طریق تضعیف جمعیت نقشه ها کشیده اند.
چنانکه میبینیم مردم معمولا در بخش مصارف زندگی دو منش دارند و از دو روش پیروی میکنند: مصرف بیهوده و اسراف؛ و یا تنگگرفتن و امساک. امام رضا(ع) برای بالا بردن سطح زندگی و نجات خانواده، از فقر در خانواده آموزههای نجاتبخشی را توصیه فرمودهاند که در این میانه رهنمودهای زیر در زمینه اعتدال در هزینهکردن یعنی نه اسراف و نه تنگگیری؛ و نیز توجه به قناعت حایز اهمیت فراوان است. در این رابطه علامه مجلسی حدیثی را نقل کرده که راهگشاست:
عهدهداری این مسئولیت در نگاه اول ممکن است موجب خستگی روحی در شخص بشود؛ زیرا میبیند او وظیفه دارد برای رفاه و آسایش اعضای خانواده خود بکوشد و رنج بکشد درحالی که بهرهمندی او از دستامد کوششها بیش از یک سهم نیست. البته معلوم است که چنین نگاهی به مسأله یک نگاه صرفاً مادی لیبرالیستی است اما واقعیت نیز این است که انسان بدون توجه به امور معنوی یک موجود طبیعی است و لذا نگاه او نیز نمیتواند غیر از این باشد مگر آنکه ذهن بالایی او فعال و متوجه امور ماورایی گردیده باشد و او را قادر به نگاهی عمیقتر و وسیعتر و بلندساخته باشد که بتواند در پس بوم زندگی تصویری روشن از حقیقت را بنگرد.
چنانکه یادآوری شد نگاه اسلام به انسان به گونه دو ساحتی ناظر به دنیا و آخرت است و به تعبیری دیگر، نگاهی است مادی و معنوی. از نقطه نظر مادی آنگاه که به انسان مینگریم او را موجودی مولد و آفریننده مییابیم که فرآیند آن را کار مینامیم. مسلماً کار به عنوان یک فرآیند تلاش و یک پدیده دارای مقومهایی است که برخی از آنها در هدف جای میگیرند و به اصطلاح، علت غایی آن را کامل میکنند.
در میان مکتبها و ادیان الهی همواره دو مشرب مورد توجه بنیانگذاران آنها بوده است: دنیا و آخرت.
برخی همچون مکتبهای مبتنی بر مادهگرایی که اصالت را در فلسفه خود به ماده دادهاند، بدون توجه به مسائل ماورای آن، محور حرکت و تلاش را در زندگی به مادیت و مسائل دنیوی دادهاند و هر چیزی جز آن را فرع و مقدمه یا ابزار رسیدن به آن دانستهاند. این گروه حتی اخلاق و دین و فرهنگ را به مثابه ابزاری در جهت تامین منافع مادی میشناسند. با این رویکرد به مسائل زندگی، آنچه در تضاد و مخالف اهداف مادی باشد، محکوم به زوال و یا تغییر و اصلاح است تا بر آن اهداف انطباق یابد.
پدر در خانواده به دلیل نقطه کانون و پایهبودن او در کارگاه زندگی و خانواده به عنوان نقطه اتکا و مرجع در مسائل زندگی مطرح است و این امر موجب متوجهشدن مسئولیت او در قبال زندگی خانواده میشود که علاوه بر مراقبت از آنان در برابرهجوم و تعدیات به تامین معاش عادلانه آنان همت گمارد تا احساس کمی نسبت به همگنان خود ننموده؛ برای برون شد از بنبست سختگیریهایش آرزومند مرگش باشند، و این یک واقعیت روانشناختی است که همواره و اغلب در زندگی برخی از خانوادهها – ولو پنهان- وجود دارد.
مقدمه– اقتصاد چیست و چرا اقتصاد خانواده؟
در پاسخ این سوال باید به طرح زیربنای مساله توجه نمود که در اصل، یک موضوع روانشناختی و مردمنگارانه میباشد و آن این است که انسان با توجه به تمایلی که به ارضای نیازهای خود دارد، همواره سعی میکند با صرف حداقل تلاش یا هزینه، حداکثر نتیجه را به دست آورد، دستیابی به چنین راه و روشی پایه فکری دانش یا روشی است که اقتصاد نامیده شده است.
شاد بودن، یکی از نیازهای اساسی و تأثیرگذار در زندگی آدمی است که پیشوایان دین عنایت ویژه ای به آن داشتند. به همین دلیل، خود نیز با چهره ای گشاده با مردم برخورد می کردند.
امام رضا(ع) میفرماید: «یقالُ لِلعابِدِ یومَ القیامة: نعم الرّجل کُنْتَ همتّک ذات نَفْسِک و کفیت مؤونتک؛ فأدخل الجنّة.
اَلا اِنَّ الفقیه مَن افاضَ علی الناس خیره، و انقذهم مِنّ اعدائهم و وفّر علیهم نعم جلال الله تعالی و حصل لهم رضوان الله تعالی و یقال للفقیه: یا ایّها الکافل لایتامِ آل محمّد الهادی لضعفاء محبیهم و موالیهم. قف حتی تشفعَ لکلِّ مَنْ اخذ عَنْکَ اوتعلّم منک... فانظرواکم صرف ما بین المنزلتین.»
اصطلاح سلسلة الذهب در بین شیعیان با اهل سنت متفاوت است و در ادامه به این دو اشاره می شود