پرتوی از شخصیت امام رضا علیه السلام
ابن صباغ مالکی درباره حضرتش مینویسد: «حضرت از مناقبی والا و صفاتی پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمی نسب و از نژاد پاک نبوی است.»
ابن صباغ مالکی درباره حضرتش مینویسد: «حضرت از مناقبی والا و صفاتی پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمی نسب و از نژاد پاک نبوی است.»
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام که نامش تلألؤ آفرین است در مدت زمان کوتاهی به اندازه تمام تاریخ فضا را روشن کرده، هم جهالت گذشتگان را برطرف نمود و هم راه رهایی از ضلالت آیندگان را نمودار ساخت. بی تردید غوص در دریای ولایت علوی و رضوی می تواند راهگشای دروازه های هدایت بشری گردد. مقاله حاضر تنها به گوشه کوچکی از بحر مواج زندگی سراسر معرفت آن حضرت اشاره نموده و در صدد است ضرورت خردورزی را از دیدگاه با کرامت آن حضرت به نظاره بنشیند و در این راستا ابتدا به مفهوم و گستره و ضرورت عقل اشاره نموده و آنگاه به تأملی در وضعیت عقلگرایی و خردورزی در عصر زندگی حضرت و دیدگاه ایشان در مقوله عقل و خرد چه در حوزه نظری و عملی خواهیم پرداخت.
مأمون روزهای دوشنبه و پنجشنبه را اختصاص به رسیدگی به کارهای مردم داده بود، در این روزها امام رضا (علیه السلام) را در طرف راست خود می نشاند.
از اصول اخلاقی که در زندگی همه ی امامان فراوان دیده شده است جود و سخاوت است. سخاوت در مقابل بخل قرار دارد، یعنی انسان از امکانات مادی و معنوی که در اختیارش وجود دارد فقط خودش استفاده نکند بلکه با بخشش به دیگران قسمتی از مشکلات آنها را حل کند و دیگران را از نعمت هایی که خداوند به او داده، چه نعمت مادی و چه نعمت های معنوی مانند علم برخوردار کند.
خودبینی، خودپسندی، خودمحوری، خودبرتربینی و عیبهای خود را نادیده گرفتن همه و همه از حالات زشت، مذموم و ناپسند جامعه اسلامی است. عُجب یکی از صفات و رذائل اخلاقی است که در آیات قرآن و روایات معصومین(ع) از جمله امام علی بن موسی الرضا(ع) مذموم شمرده شده است. فطرت و وجدان پاک، خودپسندی را مطرود و منفور خویش می داند که این حالت از شیطانی بودن نفس و ضعف عقلانی و ایمان نشات می گیرد که با تقویت بنیان های عقلانی و روحیه ایمانی قوی و پرهیز از هواهای نفسانی می توان راه نفوذ آن را به درون و وجدان آدمی بست.
اصل اخوت و برادری، اصلی الهی و انسانی و اجتماعی است؛ اصلی تردیدناپذیر که زیربنای روابط اجتماعی است، در همه بخشهای جامعه تأثیر میگذارد، بهبود روابط اجتماعی را تضمین میکند، موجب سامانیابی اقتصاد و داد و ستدها و گردش ثروت میشود، خاستگاه اصلی مددرسانی و کمکرسانی افراد به یکدیگر است و مانع هرگونه ظلم اقتصادی و اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر میشود.
یکی از برادران امامرضا(ع)، «زید» نام داشت.او بر اثر مقامپرستی، امامت آن حضرت را نپذیرفت و مردم را به سوی خود دعوت کرد.
در اندیشه اسلامی، ارزش برای عمل انسان است و آدمیان ساخته دست خویش هستند؛ لذا انسان با عمل و کاری که انجام میدهد سنجیده میشود، برتری مییابد و به سعادت میرسد.
گزارشی را از سیره و ادب رفتاری امام رضا(ع) این چنین ارائه می دهد:«هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) در سخن گفتن با کسی درشتی کند و هیچ گاه ندیدم سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند بلکه صبر می کرد تا طرف سخنش تمام شود و بعد اگر لازم می دید سخن می گفت
موسی بن سیار می گوید: همراه امام رضا(ع) بودم و به حوالی دیوارهای طوس رسیده بودیم که آواهای فریاد و شیون شنیدیم.
به دنبال صدای شیون رفتیم و جنازه ای دیدیم.
در این هنگام دیدم که مولایم علی بن موسی الرضا(ع) از اسب پیاده شد، به سوی جنازه رفت، آن را برداشت و همچون فرزندی که مادر را در برمی گیرد جنازه را دربر گرفت.
سپس رو به من کرد و فرمود: کسی که جنازه دوستی از دوستان ما را تشییع کند از گناهان خویش پاک می شود به مانند روزی که از مادر متولد شده است.
پس از آن برخاست و به دنبال جنازه تا لب قبر آمد. آنگاه مردم را از اطراف جنازه کنار زد و سپس دست مبارک خود را روی سینه میت گذارد و فرمود: ای فلانی! مژده گیر به بهشت! از این ساعت دیگر خوف و ترسی بر تو نیست.
عرض کردم: فدایت شوم! این سرزمینی است که پیش از این در آن قدم نگذارده ای! آیا این مرد را می شناختی؟! فرمود: ای موسی بن سیار!
مگر نمی دانی که اعمال شیعیان ما را هر صبح و شام بر ما عرضه می کنند و هر تقصیری که در کارهای آنها باشد ما از خدا می خواهیم که از آن بگذرد و آنچه کارهای خوب و نیک باشد ما سپاس و تقدیر صاحب آن را از خدا می طلبیم.
(ابن شهرآشوب، ج4، ص341؛ مجلسی، ج49، ص98؛ محدث نوری، ج12، ص164، حدیث13789)